شریعتی چگونه زنان ایران را قبل از سال 57 گول زد؟ / شریعتی زنان مدرن را عروسک فرنگی میدانست!
لیلا موری
تا کنون تحقیقات فراوانی در زمینه مشارکت زنان ایرانی در انقلاب سال 57 انجام شده است. علاوه بر آن میزان مقالهها و کتابهای علمی درباره شرایط زنان ایرانی پس از انقلاب و به قول بسیاری رو به تنزل رفتن جایگاه و موقعیت زنان بسیار نگاشته شده است. ولی از یک سو به چرایی حمایت بسیاری از زنان ایرانی از گروههای مذهبی در دوران انقلاب و اینکه چرا این زنان خواستار یک حکومت اسلامی شدند بسیار کم پرداخته شده است. علاوه بر آن نقشی که روشنفکران دینی چون علی شریعتی و مرتضی مطهری در شکل دهی مفهومی به نام زن مسلمان انقلابی داشتند خود قابل تامل است.
در کنار آن، این دو نفر تنها روشنفکران دینیای هستند که نوشتهها و سخنرانیهای بسیاری در خصوص مسئله زنان و ارتباط اسلام و موضوع زنان مطرح کردند. باید گفت که تا کنون بسیاری از روشنفکران دینی در این خصوص نوشته خاصی را منتشر نکردهاند. بهطور مثال عبدالکریم سروش، سرشناسترین روشنفکر دینی زنده ایرانی هیچ نوشته و یا صحبتی درباره مسئله زنان و ارتباطش با باورهای اسلامی نداشته است
در این نوشتار سعی خواهد شد به نقش و تاثیرعلی شریعتی و مرتضی مطهری، در برانگیختن شورانقلابی در بسیاری از زنان جوان ایرانی در دوره انقلاب و همچنین تعریفی که آنان از زن مسلمان آرمانی ارائه دادند، بپردازیم
زن ایرانی در خط فاصله اسلام و مدرنییسم:
حضور تعداد زیادی زن محجبه در خیابانهای ایران در سالهای انقلاب از صحنههای بسیار شگفتانگیز انقلاب ایران بود. این زنان با حجاب، زنان بیسواد تحت تاثیر روحانیون نبودند، بلکه تحصیلکرده و از طبقه متوسط شهری بودند که با چادر و روسری به خیابان ها آمده بودند تا به حکومت شاهنشاهی نه بگویند.
این زنان تحصیلکرده، در حالی که نمیخواستند « مدرن» باشند در عین حال نیز نمیخواستند «عقب مانده» و «امل» به نظر بیایند و در نتیجه به دنبال راهی برای شناخت خود و رسیدن به تعریف جدیدی از خود میگشتند.
آنچه به عنوان اسلام ایدئولوژیک از سالهای پیش از انقلاب اسلامی و تا زمان وقوع آن تعریف شد بسیار به این گونه زنان کمک کرد تا آن هویت جدید را بیابند. آنها توسط نظریه پردازان انقلاب دعوت شدند تا به عنوان « زن ایدهآل مسلمان» در فرآیند انقلاب جضور فعال داشته باشند.
سربر آوردن ایدئولوژی اسلامی نتیجه یک دهه سرکوب تفکرات سکولار و چپ در ایران توسط محمدرضا پهلوی بود که پس از کودتای 28 مرداد علیه دکتر محمد مصدق و با کمک آمریکا قدرت سیاسی فراوانی یافته بود و در نتیجه به قلع و قمع نظرات مخالف خود پرداخت، از آن جمله بود ساکت کردن و فراری دادن سکولارهایی که در ملی شدن صنعت نفت دست داشتند و تودهای هایی که مصدق را حمایت کردند. سرکوب غیرمذهبیها فرصت خوبی برای مذهبیها بود که ایدههای اسلامی خود و به دنبال آن اسلام سیاسی را به عنوان ابزاری برای رویارویی با شاه تبلیغ کنند.
اسلام سیاسی، تلاش جدیدی بود برای مقابله با موج سریع « مدرنیزاسیون» در ایران که نتیجه برنامههای اصلاحاتی شاه، به خصوص انقلاب سفید سال 1341 بود. تلاشهای گروههای اسلامی بر این بود تا با تفسیرهای جدیدی که از قرآن ارائه میکردند نشان دهند، اسلام یک ایدئولوژی مناسب برای مبارزه علیه بیعدالتی و فساد است. باور عمومی بر این بود که غرب مروج فساد است و شاه با گسترش فرهنگ غربی به رشد این فساد کمک میکند
تصویر تازه از زنان صدر اسلام:
در میان چهرههای مبلغ اسلام سیاسی، بدون شک علی شریعتی و مرتضی مطهری از جایگاه ویژهای برخوردارند. این دو فعال سیاسی ضد شاه، در فرآیند آغاز تفکر انقلابی تا به ثمر نشستن انقلاب دارای نقش برجستهای بودند
از علی شریعتی به عنوان تئوری پرداز اصلی انقلاب ایران نام برده میشود. برخی او را یک نظریه پرداز مدرن و برخی او را بنیادگرا مینامند، اگر چه بسیار سخت به نظر میرسد که او را در دسته بندی خاصی جای داد ولی او همانند تجددگرایان خواستار ایجاد اصلاحاتی در باورهای اسلامی نبود بلکه همانند بنیادگرایان طالب اسلامیکردن همه نهادهای اجتماعی بود و بسی رادیکالتر از آن، او بر این باور بود که یک انقلاب اسلامی میتواند تمام ریشههای امپریالیسم را از بین ببرد.
بدون شک شریعتی تاثیر شگرفی برای بسیاری از جوانان ایرانی، به خصوص دانشجویان و دانش آموزان دهه 50 داشت، والبته زنان تحصیلکردهای که باورهای مذهبی خود را حفظ کرده بودند
تصویر جدیدی که او از چهرههای مشهور زنان تاریخ اسلام مانند فاطمه و زینب ارائه کرد، کاملا با تصویر سنتی برآمده از تفکر روحانیون متفاوت بود. زنان تصویر شده توسط شریعتی، زنان مظلوم وبیزبانی نبودند که مطیع شوهرانشان باشند و در خانه بمانند، بلکه آنها فعالان اجتماعیای بودند که با ظلم زمانه به مبارزه برخاستند
شریعتی زنان «مدرن» را به باد انتقاد میگرفت و آنها را «عروسکهای فرنگی» می خواند.
اختلاف دیدگاه مطهری و شریعتی:
تفکرشریعتی در این مورد بسیار شبیه مرتضی مطهری مینمود. اگرچه مطهری هیچگاه نمیخواست زنان را تشویق کند تا در انقلاب شرکت کنند،اما همانند شریعتی میخواست موقعیت زنان در قوانین اسلامی را توجیه منطقی کند و نشان دهد که زنها بهترین موقعیت را در یک نظام اسلامی خواهند داشت.
مطهری مانند شریعتی میخواست که الگوی اسلامی برای زنان ایرانی بسازد، الگویی بر ضد آنچه غرب به فرهنگ ایرانی صادر کرده بود، اگر چه این مدل مطهری برخلاف شریعتی یک مدل انقلابی نبود اماهر دوی آنها معتقد بودند که اسلام برای همه مشکلات پاسخی دارد و مسائل زنان نیز از این قاعده مستثنی نیست
- برای شریعتی یک زن مسلمان ایدهآل یک فعال سیاسی بود. یک انقلابی، یک چریک. مسلمان بودن به همان اندازه مهم بود که مبارزه کردن علیه بیعدالتی.
- برای مطهری، در مقابل، زن ایدهآل زنی بود که در چارچوب آموزههای اسلامی، همانطور که در قرآن تعریف شده، راه خود را پیدا کند!
نتیجه چه شد؟:
به نظر میرسد که شریعتی الهام بخش زنان برای شرکت در انقلاب اسلامی بود و مطهری قوانینی که در حکومت اسلامی توسط آنها باید اجرا شود، معرفی میکرد.
هم شریعتی هم مطهری به دلیل نوع نگاهشان از خلال تصور مذهبی به زنان، مورد انتقاد فمینیستها و محققان مسائل زنان قرار گرفتند. آنها متهم شدند که با کمک متون مذهبی، پدرسالاری را ترویج میکنند. بسیاری از انتقادات از آن جهت بود که بسیاری ازمنتقدان، موقعیت زنان ایرانی بعد از انقلاب را نتیجه بلامنازع نظرات و آرا کسانی مانند شریعتی و مطهری میدانستند. ولی آنچه که باید مد نظر داشت این است که بسیاری از زنان جوان ایرانی تحت تاثیر گفتههای شریعتی به خیابانها رفتند و خواستار سقوط نظام شاهنشاهی و داشتن حکومت اسلامی شدند
دختری مهربان برای پدر، همسری فداکار برای شوهر، و مادری دلسوز برای فرزندان ولی در کنار این صفات، او زنی بود که علیه ظلم زمانه به پا میخیزد. فاطمه زنی کامل است چون که از وظیفه اش چه در خانه و چه در جامعه آگاه است. وظایف خانگی، بخشی از زندگی هر روزه زنان ایرانی بود و به طریق سنتی با آن آشنایی کامل داشتند، ولی تشویق زن مذهبی برای حضور در محیط اجتماعی در حالیکه به باورهای دینیا ش وفادار بماند، موضوع جدیدی بود، بهخصوص برای زنانی که تا آن زمان، از آنها خواسته شده بود برای انجام وظیفه «طبیعی»شان در خانه بمانند و بدینوسیله دینشان نیز حفظ شود
به اعتقاد شریعتی دنیای مدرن در حال ساختن زنی بود فارغ از ارزشهای سنتیاش، زنی آرایش شده با مغزی خالی. به عقیده او زن مسلمان، در دنیای جدید که به سرعت در حال تغییر است، باید الگویی اسلامی داشته باشد
شریعتی که نه زن مدرن را مطلوب میداند و نه زن سنتی، به ارائه الگوی جدید برای زن مسلمانیای میپردازد که دیگر نه میخواهد مانند مادرش زندانی سنتها و نه مانند زن مدرن بنده مادیگری باشد
زنان تاریخ اسلام، الگوهایی هستند که شریعتی بر میگزیند. او در تلاش است که الگویی جذاب برای نسل جوان زنان مسلمان ایرانی ارایه دهد.
فاطمه و زینب همیشه به عنوان الگویی برای زنان مسلمان ایرانی مطرح بودند ولی آنچه شریعتی از فاطمه و زینب می گوید متفاوت است با آنچه سنت گراها گفته بودند.
زنان مسلمان از زجرها و سختیهای فاطمه و از عفت و پاکدامنی و مظلوم بودنش، بسیار شنیده بودند. ولی شریعتی تلاش کرد تا چهره فعال او را در عرصه اجتماعی نیز به تصویر بکشد!.
او در «فاطمه، فاطمه است» به تفصیل به رابطه محمد و فاطمه میپردازد و اینکه محمد او را «ام ابیها» نامید و برای ازدواجش با علی نظرش را خواستار شد، نشان دهنده احترامی میداند که محمد برای دخترش و در نتیجه برای یک زن قائل شده است
شریعتی از دوره سختی که فاطمه در خانه علی به دلیل تنگدستی و مدام در جنگ بودنش میگذراند، سخن میگوید و صبر فاطمه در برابر این مشکلات. ولی زندگی اجتماعی فاطمه و حیات سیاسیاش به گفته شریعتی پس از مرگ پیامبر شروع میشود و این بخش دیگری است که زن مسلمان باید فراگیرد:
- فاطمه به خانه تکتک یاران پیامبر میرود تا به آنها یادآوری کند که عهدی را که با وی بستند تا علی را به عنوان جایگزین او بپذیرند، فراموش نکنند
- فاطمه برای دفاع از حق شوهرش به عرصه عمومی پا میگذارد. همانطور که دخترش زینب به دفاع از خون برادر در کاخ یزید سخنرانی میکند و بدینوسیله به انجام رسالت سیاسی خود، به عنوان یک زن مسلمان میپردازد
- زینب نیز برای یاری به حسین برای مبارزه با ظلم، قید همسر و فرزند را میزند و به «انقلاب کربلا» میپیوندد.
حضور زینب در کاخ یزید ماموریتی سیاسی- اجتماعی بود که میبایست به انجام برسد. او «پرچم انقلاب کربلا» را به دست گرفت و در مقابل ظلم ایستاد.
همه این مثالها به زن مسلمان ایرانی این پیام را میداد که اسلام با داشتن این قهرمانان به آنها توصیه میکند که در عرصه اجتماعی حضور یابند و به مبارزه با فساد و ستمگری بپردازند
یک دهه قبل از سخنرانیهای پرشور شریعتی، مطهری در مجله زن روز مجموعه مقالاتی را می نوشت که بعدها با نام «نظام حقوقی زن در اسلام» منتشر شد.
در این کتاب 11 فصلی، او موارد مرتبط با حقوق خانواده را که در آن زمان بسیار مورد بحث و مناقشه از دید منطق اسلامی به تفصیل توضیح میدهد و سعی دارد که دلایل وجودی آنها را توجیه منطقی کند.
از کتاب «نظام حقوقی زن در اسلام» را میتوان به عنوان پایه ای برای قانون خانوادهای که پس از پیروزی انقلاب به اجرا در آورد، نام برد.
موضوعاتی مانند:
ازدواج موقت، طلاق، چند همسری و ارث از جمله موضوعاتی است که مطهری در این کتاب سعی میکند با استدلال توضیح دهد که وجودشان، بنا بر «فطرت» زنان به نفع آنهاست و زنها با پذیرش آنها و بهکارگیریشان در زندگی خانوادگی، در اصل مقام و منزلت خود در بالاترین سطح ممکن حفظ میکنند
مطهری معتقد است که اسلام نه تنها زنان را محدود نکرده، بلکه آزادی که به آنها در چارچوب قوانین اسلامی داده است، بر طبق «طبیعت» و ارزش بالای اجتماعی آنهاست. بر اساس این استدلال مطهری اعتقاد دارد که حقوق زنان نیز باید بر مبنای «طبیعت»شان باشد!
او همانند شریعتی جنبش زنان در غرب را شدیدا مورد انتقاد قرار میدهد و با این استدلال که تلاشهای فعالان زنان این کشورها، به دلیل اینکه به تفاوتهای طبیعی زن و مرد و فطرت متفاوتشان توجه ندارد، نتیجه میگیرد که این جنبش به بیراهه میرود!
به نظر مطهری این طبیعی است که زنان به دلیل ضعف جسمانی و « بیماری ماهانه» شان کمتر از مردان قدرت تولیدی دارند و در نتیجه به حمایت آنها محتاجند و به همین دلیل است که حقوق خانواده که بر اساس شریعت است، بر مبنای تفاوت فطری زن و مرد پایه ریزی شده است
به عقیده مطهری، آزادی زنان در غرب به دلیل استفاده اقتصادی سرمایهداری از نیروی کار زنان و جذب هر چه بیشتر آنها به کارخانهها به وجود آمده است. به اعتقاد او آنچه ما احتیاج داریم جنبش «تاریک» زنان غربی نیست بلکه یک جنبش زنان اسلامی است، یک جنبش عقلانی که ریشه در فرهنگ هزارو چهارصد ساله اسلامی دارد
مطهری سعی داشت ثابت کند که قوانین شریعت، در دنیای متجدد امروزی نیز قابل اجراست و بهتر است زنان از این قوانین پیروی کنند زیرا این تنها راه است تا بتوانند شأن خود را حفظ کنند. او از ازدواج موقت با این استدلال دفاع میکند که در این نوع ازدواج زنان ومردان آزادی بیشتری دارند تا در ازدواج دائم، زیرا که در ازدواج دائم زن باید شوهرش را به عنوان رییس خانواده بپذیرد و از او اطاعت کند ولی در ازدواج موقت چنین اجباری وجود ندارد مگر اینکه در قرارداد ازدواج ذکر شود.
او در تلاش است که نشان دهد ازدواج موقت می تواند یک سنت مناسب برای زندگی در دنیای مدرن باشد. زیرا امروزه به دلیل تغییر شرایط اجتماعی، افراد بسیار دیر ازدواج میکنند در نتیجه ازدواج موقت میتواند راهی باشد تا از بیبند وباری جنسی جلوگیری شود. به اعتقاد مطهری، با ازدواج موقت دختران و پسران میتوانند به نیازهای جنسیشان پاسخ دهند بدون اینکه به سمت داشتن روابط نامشروع خارج از ازدواج کشیده شوند
به اعتقاد مطهری، فلسفه حجاب ریشه در طبیعت مرد در محافظت از همسرش و کنترل روابط جنسی او با دیگر مردان دارد. این طبیعت مردانه که به باور مطهری همان غیرت است، چیزی متفاوت با «حسادت زنانه» است. حسادتی که زن به دلیل خود خواهیش میخواهد از روابط جنسی شوهرش جلوگیری کند. او غیرت را صفت لازمی برای حفظ کانون خانواده میداند
بر خلاف مطهری، شریعتی به حجاب یک معنی ایدئولوژیک میدهد و آن را یک عمل سمبلیک میداند که زن مسلمان برمیگزیند تا به فرهنگ مسلط غرب بگوید «نه». او به حجاب به مثابه لباسی مینگرد که منعکس کننده تفکر نوین زنان است. نشانه یک زندگی انقلابی
او به تفکر سنتی که به حجاب به چشم یک سنت مینگرد، می تازد و زنان مسلمانی که حجاب را به عنوان پرچم مبارزه با سرمایهداری برمیگزیند، میستاید. ولی برای مطهری حجاب یک دستور دینی است که کارکرد اجتماعی اش مقابله با فساد و بی بندو باریست
نگاهی که مطهری به فاطمه دارد در تضاد کامل با نگاه شریعتی است.
برای مطهری فاطمه زنی است که میگوید: «بهترین زنان، زنی است که نه مردی او را دیده است و نه او مردی را دیده باشد» و بدین صورت برای حضور زنان در محیط اجتماعی محدودیت قائل است. در حالی که فاطمهی شریعتی، یک فعال سیاسی است. فاطمهی مطهری زن را از هر گونه مراوده با مردان باز میدارد، ولی فاطمهی شریعتی زنی است که برای گرفتن حقش با مردان به صحبت مینشیند
پر واضح است که اگر شریعتی همان روایت مطهری گونه را از فاطمه داشت، هیچکدام از زنان تحصیلکرده پذیرایش نبودند، زیرا بارها مخاطب این روایت سنتیبودهاند، روایتی که نتوانسته بود به خیلی از سوالهایشان پاسخ گوید. اگر چه شریعتی، هیچگاه نقش سنتی زنان در خانه را زیر سوال نمیبرد، ولی پیروانش اعتقاد دارند که دیدگاههای او در مورد زنان بسیار روشنفکرانه تر و بازتر از بسیاری از روحانیون مانند مطهری است
زن ایدهآل انقلابی و مسلمان شریعتی به زنانگیاش نمیپردازد. ظاهرش شبیه مادر سنتیاش نیست همانگونه که شبیه زن «مدرن» نیز رفتار نمیکند. او بسیار ساده لباس میپوشد و حجابش را به عنوان پرچم تفکراتیاش برسر مینهد.
تفکر شریعتی، در زمانهی انقلاب ایران بسیار هیجانانگیز و نو مینمود. آرای او برای زمان انقلاب شور و هیجان داشت. در حالیکه مطهری به زمان پس از شور میاندیشید وقتی که انقلاب به ثمر برسد و حکومتی با ثبات تشکیل شود. او به قوانین در زمانهی با ثبات میاندیشید.
بعد از انقلاب، ماموریت انقلابی زنان به پایان رسید، آنها میبایست به خانهها بر میگشتند تا به ایفای وظایف « طبیعی» شان بپردازند.
شریعتی تصویر نخست را ساخت و مطهری به تشریح نقش بعدی پرداخت.
سه شنبه 26 / مرداد / 2570 شاهنشاهی
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر