۱۳۸۹ فروردین ۳, سه‌شنبه

کارنامه علی ابن ابیطالب و اعراب بیابانی در رکاب علی ابن ابیطالب


کارنامه علی ابن ابیطالب و اعراب بیابانی در رکاب علی ابن ابیطالب:

بلاذری مینویسد:
اشعث ابن قیس آذربائیجان را فتح کرد و در آن شهر را به روی سپاه اسلام گشود در زمان عثمان وی والی آذربائیجان شد و در زمان امام علی در سمت خود ابقا شد.  او شمار زیادی از خانواده های عرب را روانه آذربائیجان کرد تا در آنجا سکنی گزینند .  عشایر عرب از بصره و کوفه و شام راهی آذربائیجان شدند.  عده معدودی از عربان زمینهای مجوسان را خریدند لیکن اکثر عربان برای مصادره کردن زمینهای مجوسان با یکدیگر مسابقه نمودند یعنی هر گروهی هر چه میتوانست مصادره میکرد بدین صورت اموال و زمینهای ایرانیان یکی پس از دیگری به تاراج گذاشته شد و امام علی خلیفه وقت با آن مخالفتی ننمود!!!!!!!!!.
جهت بررسی و آشنائی بیشتر با این مظهر شجاعت و عدالت و مردانگی و سخاوت و ... والیان و سرداران گوش به فرمانش با محبان خاندان خود و مردمانی که حتی پادشاهان و ایرانشان با هدف عوام فریبی و توجیه تبهکاری و جنایت های عدیده شان در حق مردم مظلوم زحمتکشان پای در زنجیر تحت رهبریشان خود را کلب (سگ) آستان علی یا سگ درگاه علی می نامند و ملا و روضه خوانشان بر بالای منبر عوعو کنان در صدر اثبات مدعای سگ بودنشان بر می آید !! همان به که به تاریخ مراجعه شود!!
تنها نمونه وار یادآوری می کنیم که در زمان خلافت علی ابن ابیطالب طایفه حسکه در سیستان  از فرمانهای سپاه علی سر پیچی کردند ! علی سوگند یاد کرد که 4000 تن از این طایفه را خواهم کشت!! 
راهزنی و غارتگری در زمان خلافت علی به اوج خود میرسد!!! به طوری که به خود نام لصوص به معنای راهزنان داده بودند!!!

** 1- با وجودیکه جنگشان در زیر پرچم خدا بوده و به نام اسلام بازهم وجدان بیدار این انسانهای بیابانی به آنها تازیانه زده که شما ها راهزن هستید در نتیجه نام لصوص را بر خود گذاشته اند !! 
*2- ( به اشخاصی که میگویند این جنگ در راه خدا بوده باید بگویم هیچ کس دلش نمیخواهد شخص و یا اشخاص دیگری او را در راه خدا هم سر ببرد و و اموالش را بدزدد و ببرد خدا حق نداره مردم روی زمین بخصوص ایرانیان را بدست اعرابش بکشد اینرا بفهمید / فهم انسانی میگوید و حکم میکند که همه انسانهای روی زمین نباید به خاطر چیزی قربانی شوند/ از احکام پسندیده زردشت که میگوید: هیچکس حتی حیوانات را قربانی نکنید / زردشت میگوید همه ما انسانها و حیوانات حق زندگی داریم حالا با هر عقیده ای مگر اینکه صاحبان عقیده ای به ما حمله کنند که دفاع لازم است).
بلاذری مینویسد :
بلاذری در باره نحوه برخورد با اسیران ایرانی در دوران خلافت مولای متقیان و امام شیعیان علی ابن ابیطالب که حکومت عدل و عدالت پرورش را به مدت سی سال با گوشت و پوست و استخوان در سرزمین بلا زده مان تجربه می کنیم می نویسد:
در یکی از جنگها در نواحی خوارزم عربان شمار بسیار زیادی اسیر گرفتند !! زمستان بود !! در راه بازگشت رختهای ایرانیان را از آنان گرفته و کنده شد عده کثیری از اسیران از سرما و یخ تلف شدند!!
با همین مختصر در می یابیم که جهادگران و مجتهدین فی سبیل الله کمترین قصد و نیتی در اشاعه دین اسلام و برقراری مساوات و برادری نداشته اند!! بلکه بزرگترین هدف و غایت خواسته و آرزویشان به دست آوردن زمین / پول و برده بوده است!!!
در یک کلام مجاهدین صدر اسلام و سرداران عرب که اکثرا" در زمره اصحاب و انصار پیامبر و سرداران بوده و در رکاب او شمشیر زده بودند که اسلام پناهانی چون سلطان محمود غزنوی / چنگیز خان مغول / هلاکو خان و حاج روح الله موسوی خمینی گجستک و دارو دسته جنایتکار و آدمکشش . 
علی و فرزندانش همان قدر به ایران و ایرانی می اندیشیده اند که هزاران روحانی وابسته به دستگاه خلیفه گری شیعه!!  جهادگران و مجاهدین فی سبیل الله که سواد خواندن و نوشتن نداشته اند تفاوت کافور و نمک طعام را نمی دانستند و از تفاوت ارزشی و ذاتی طلا و نقره بی خبر بودند چگونه و با چه قدرتی می خواستند به دیگران بیآموزند و آنان را از ضلالت و گمراهی برهانند !!! با کدامین دانش و بینش وجود خدا در آسمان و فرمانروائی او بر جهان و کائنات را استدلال می کردند؟!!

***از هم میهنانی که به پاکی و غیرت علی احساس شرف و افتخار میکنند میگویم به جای نهج البلاغه  که 400 سال بعد از فوت علی بن ابیطالب نوشته شده کتابهای تاریخی مثل تاریخ طبری و تاریخ سیستان و کتاب بلاذری را بخوانند که منبع نوشته های تاریخ طبری هم هست ( میتوانید این کتابهارا سرچ کنید و از فیلتر شکن هم استفاده کرده و آنرا دانلود کنید و بخوانید).

بن مایه:
کتاب اسلام و منشور زن ستیزی
از فرزاد جاسمی


این مطلب به تاریخ چهارشنبه تیر شید 4 فروردین ماه 2569شاهنشاهی برابر با
4فروردین ماه 1389شمسی تحمیلی تازی و تازی پرستان نوشته شد.

۱۳۸۸ اسفند ۲۰, پنجشنبه

بيانيه تحليلي جبهه مشاركت در خصوص بودجه سال آينده بودجه 89 بودجه اي بدون هيچگونه نظارت!!

بیانیه تحلیلی جبهه مشاركت درخصوص بودجه سال آینده:بودجه‌ 89؛ بودجه‌ای بدون هيچگونه نظارت!





جبهه مشاركت ايران اسلامي با صدور بيانيه‌اي به تحليل بودجه سال آينده كل كشور پرداخته است. اين حزب در بيانيه خود بودجه 89 را زنگ خطري براي از دست دادن حق نظارت مجلس و نهادهاي مدني و برخواسته از جامعه جهت كنترل نحوه دخل و خرج دولت مي‌داند.


به گزارش سايت  نوروز، متن كامل بيانيه جبهه مشاركت به شرح زير است:


لایحه بودجه سال 1389 از سوی دولت کودتا بصورت دیرهنگام و بدون ارايه گزارش عملکرداجرای قانون برنامه چهارم توسعه و تعیین تکلیف لایحه دیرهنگام برنامه پنجم به مجلس هشتم ارائه شد . هرچند با گذشت بیش از چهار سال از عمر دولت و حاکمیت یکدست اقتدارگرایان به تدریج آثار و پیامدهای منفی سیاست های اقتصادی و اجتماعی اجرا شده توسط این جناح مثل کاهش نرخ رشد اقتصادی وافزایش بیکاری و گرانی و مشکلات معیشتی اقشار محروم و متوسط ، فشار واردات، گرفتاري شديد توليد كنندگان، معطلي طرح هاي عمراني نيمه تمام و بدتر شدن خدمات دولتي، قفل شدن بازار سرمايه و نظام بانكي و.... روشن است و امروز شهروندان ایرانی به خوبی می توانند عملکرد جناح حاکم را در انطباق با شعارها و وعده هاي روزانه و مدعاهای تاريخي اش در هنگام انتخابات ارزیابی و داوری نمایند . فقط در باره اجرای قوانین بودجه سنواتی از سوی دولت نهم کافی است که به گزارش های ارائه شده از سوی دیوان محاسبات مراجعه کرد که تا بیش از 50 درصد تخلف در اجرا را از سوی دولت گزارش کرده است و عجیب اینکه در باره رخداد این بی قانونی دراجرای مهمترین سند مالی کشور شاهد عکس العمل لازم از سوی نهادهای مسئول به ویژه مجلس نیستیم و نتیجه چنین روندی را براحتی می توان در نحوه برخورد دولت با مجلس و محتوای لایحه بودجه سال آتی مشاهده کرد . ازاینرو ما بحث و بررسی محتوای بودجه را همانندگذشته فقط یک ورزش فکری می دانیم و نقش مجلس را نیز فراتر از این نمی بینیم چراکه در اجرا دولت راه خود را می رود و هرگونه که بخواهد منابع بودجه را هزینه می کند . آنچه در ادامه آمده است مشارکت در این ورزش فکری است تا شهروندان ایرانی دریابند که چه بلایی بر سر منابع کمیاب آنها می آید .


سند قانون بودجه کل کشور مهم‌ترین سند مالی و اجرایی برای اداره امورکشور و در واقع برنامه عملیاتی، اقتصادی و اجتماعی حاکمیت برای دوره یکساله در جهت نیل به اهداف مشخص است و براساس میزان منابع و مصارف مرتبط با اهداف و نتایج تبیین و تعیین می شود . با توجه به نقش مسلط دولت در اقتصاد ایران ، میزان بودجه دولت ، چگونگی تخصیص منابع به هزینه‌های جاری و عمرانی، هزینه های ارزی و چگونگی مصرف درآمد نفت در چرخه اقتصادی ، حجم و اندازه دولت و همچنین شیوه عملیات و کارکرد شرکت‌های دولتی عملاً همه عرصه‌های تولید، توزیع و مصرف را در کشور شکل و جهت داده و در بر می گیرد و به شدت بر نحوه توزیع ثروت و درآمد آحاد ملت اثرگذار است. از آنجا که نتایج اجرای قانون بودجه بطور مستقیم و غیر مستقیم و به شدت بر زندگی اقتصادی ، اجتماعی ، فرهنگی و سیاسی تک تک شهروندان تاثیرگذار است و به عبارت ساده از نحوه بودجه‌ریزی دولت و اجرای آن تا حد زیادی می‌توان جهت‌گیری کلی اقتصاد و آینده اقتصادی اقشار مختلف جامعه را از نظر درآمد و رفاه اجتماعی پیش‌بینی نمود از اینرو همواره لوایح بودجه دولت و رسیدگی به آنها در مجلس از اهمیت بسزایی برخوردار بوده است و در شرایط کنونی ضرروی می نماید که بودجه نهایی از ظرفیت لازم برای تجهیز منابع به منظور تامین مصارف واقعی در جهت تحقق اهداف سند چشم انداز توسعه بیست ساله کشور به عنوان سند بالا دستی برخوردار باشد . در این مسیر پیش بینی واقعی درآمدها و تعیین هزینه های واقعی بخش ها و واحدها و سازمان های تابعه دولت و تخصیص بهینه منابع به گونه‌ای که استفاده کارا و اثربخش از منابع موجود را دامن زند و انضباط مالی را بر رفتار دولت حاکم کند شرط لازم برای دستیابی به یک سند بودجه کارآمد و پاسخگو است . بر این پایه حساسیت عمومی نسبت به لایحه بودجه و فرآیند رسیدگی به آن در مجلس، به ویژه از سوی احزاب و گرو‌ه‌ها و اقتصاددانان و اهل نظر در عرصه عمومی و رسانه‌های همگانی بسیار واجد اهمیت است که متاسفانه بدلیل شرایط کنونی جامعه ما این چنین نیست.


لایحه بودجه ارائه شده از سوی دولت به مجلس برای سال 89 به لحاظ محتوایی (اعداد و ارقام و جهت گیری ها) ادامه روند طی شده توسط دولت نهم است و هیچگونه تغییر اصلاحی در آن به چشم نمی خورد و متاسفانه تغییرات شکلی انجام شده نیز نه تنها برکارآمدی و انضباط مالی و اثرگذاری بودجه در اجرا نیافزوده است بلکه فقط و فقط بر تمرکز هرچه بیشتر تصمیم گیری در درون دولت برای تخصیص منابع و کاستن از قدرت نهادهای نظارتی بیرون دولت ازجمله مجلس افزوده است و عملا نظارت نه تنها شهروندان و نهادهای مدنی بلکه متخصصان را بر هزینه کرد بودجه و ردیابی آنرا در جهت منافع عمومی و مصالح ملی از بین برده است که حاصل آن جز هرز روی منابع و دامن زدن به فساد و عدم کارایی و...در نظام اداری و اجرایی کشور نبوده است. تاکید می کنیم که حجیم یا اندک بودن سند بودجه به هیچوجه ارزش استدلالی در این بحث ندارد بلکه این کیفیت و محتوای بودجه است که اهمیت دارد و اینکه چقدر برآمده از واقعیات اقتصادی کشور است ؟ و به چه میزان می تواند به افزایش رشد اقتصادی و رفاه اجتماعی ومطالبات معیشتی جامعه پاسخگو بوده و در تحقق اهداف پیش بینی شده در اسناد بالا دستی کارآمد باشد ؟ قانون بودجه سند دخل و خرج یک ساله کشور است لذا پیچیدگی آن تا حدی امری طبیعی است و تنها در خور فهم و درک متخصصان است . حتی مجریان آموزش دیده نیز که تنها بخشی از بودجه را در حوزه وظائف و مسئوولیت های خویش عملیاتی می کنند ، چندان نیازی به فهم کامل سایر بخش های بودجه غیر مرتبط با وظائف خود ندارند . از اینرو سلب اختيارات مجلس در امر دخل و خرج دولت و احاله آن به خود دولت و به زمان بعد از تصويب قانون و تکیه بر مجمل نویسی بودجه قطعا نوعی کلی گويي، فراراز پاسخگویی و عدم شفافیت در نحوه تخصیص اعتبارات و هزینه کرد منابع و فقدان یا کاهش ابعاد نظارتی مجلس و ساير دستگاه هاي رسمي نظارتي بر عملکرد دستگاه ها را موجب می شود که در نهایت یک عامل مثبت در ارائه لایحه بودجه تلقی نمي شود ، از اینرو نوع مواجه مجلس با لایحه بودجه سال آینده نقطه عطفی در عملکرد کاری اش به شمار می رود و اینکه آیا اکثریت این مجلس چقدر حاضرند سرنوشت خود را با سرنوشت دولت کودتا گره زنند ؟


جبهه مشارکت ایران اسلامی در بیانیه‌ای که سال 84 درباره لایحه بودجه سال 1385 انتشار داد ، اعلام کرد : «علی‌رغم مشکلات ساختاری اقتصاد ایران و عقب‌ماندگی از قافله اقتصاد جهانی و وجود نرخ بیکاری و تورم نامطلوب، دولت نهم در حالی اداره قوه مجریه را از دولت خاتمی تحویل گرفت که روند شاخص‌های کلان اقتصاد کشور در سایه سیاست‌های دولت اصلاحات و مجلس ششم روندی رو به بهبود را نشان می‌داد . در کنار ساخت زیربناهای توسعه، دستیابی به نرخ رشد اقتصادی متوسط سالانه (84-76) 6/4 درصد، نرخ تورم سالانه 15 درصد، افزایش کم‌سابقه ذخایر ارزی کشور تا 50 میلیارد دلار، تمهید حساب ذخیره ارزی برای تبدیل ثروت نفت به سرمایه‌گذاری و تولید و تحویل ذخیره‌ای معادل 15 میلیارد دلار به دولت جدید ، با یادآوری اینکه قیمت نفت در زمان تحویل دولت به خاتمی و در سال 77 در حدود بشکه‌ای 9 دلار بوده است ، و افزایش درآمد سرانه ایرانیان از 1800 دلار در سال 1376 به 2300 دلار در سال 1383، شواهدی مستند و غیر شعاری برای ارزیابی واقعیت‌ها و عملکردهاست. در عین‌حال که به دلیل رویکردهای کلی دولت گذشته در عرصه داخلی و خارجی و به دلیل تحولات پیرامونی ایران، کشور به لحاظ موقعیت بین‌المللی و منطقه‌ای در شرایط بسیار مناسبی قرار گرفته بود و در سایه همین شرایط و با تکیه بر تجربیات اجرایی سال‌های پس از پیروزی انقلاب و سه برنامه توسعه، نظام تصمیم‌گیری کشور در عالی‌ترین سطوح به تدوین و تصویب و ابلاغ «سند چشم‌انداز توسعه 20 ساله» و «قانون برنامه چهارم توسعه» پرداخت . دولت جدید در اولین سال اجرایی برنامه چهارم و در حالی که شرایط بازار جهانی نفت درآمد بی‌سابقه در تاریخ اقتصادی کشور یعنی 50 میلیارد دلار در سال 84 را رقم زده ، عهده‌دار مسؤولیت اداره کشور شد و همه اجزاء صغیر و کبیر حکومت نیز همراه و پشتیبان قوه مجریه هستند، اکنون باید دید که این لایحه چه نسبتی با سند چشم‌انداز توسعه و قانون برنامه چهارم از یک سو و از سوی دیگر با شعارهای«عدالت محوری» ، «مبارزه با فقر و تبعیض» و « بردن درآمد نفت بر سرسفره‌های مردم» دارد. به علاوه از یاد نباید برد که ائتلاف اقتدارگرایان حاکم در همه سال‌های پس از دوم خرداد 76 و در چالش با سیاست‌های اصلاح‌طلبان بر اولویت توسعه اقتصادی بر توسعه سیاسی و فرهنگی تأکید داشته‌اند و با داعیه آبادگری و حل مشکلات اقتصادی و رفع فقر و دغدغه معیشت مردم در مقام رد سیاست‌های گذشته بر می‌آمده‌اند.»


جبهه مشارکت در ارزیابی اولیه خود از لایحه بودجه سال 1385 نیزآورده بود : «به طور خلاصه نتیجه اجرای این بودجه برای کشور وابستگی بیشتر به نفت، واردات بی‌رویه و ضربه جبران ناپذیر به تولید از طریق مصرف ارز نفتی ، گسترش بیکاری، رشد نقدینگی و بالا رفتن تورم، تزریق ریال نفتی و افزایش درآمد بادآورده به ویژه برای صاحبان قدرت و ثروت و ته‌مانده‌ای برای اقشار کم‌درآمد و افزایش فاصله طبقاتی خواهد بود. قابل توجه است که سند چشم‌انداز توسعه و برنامه چهارم از اعتبار قانونی برخوردارند و تا زمانی که قانون برنامه با طی مسیر مشخص آن دستخوش تغییر و دگرگونی نشده است، دولت ملزم به رعایت آن در تدوین لایحه بودجه می‌باشد، اما با کمال تأسف ادامه بی‌توجهی به حاکمیت قانون در عرصه‌های سیاسی، اجتماعی و فرهنگی به حوزه اقتصاد نیز سرایت کرده است و لایحه بودجه 85 چه به لحاظ محتوایی و چه به لحاظ کمی در عدم انطباق کامل با قانون برنامه چهارم تدوین و به مجلس پیشنهاد شده است. این لایحه از سوی دیگر در شرایط خطیر منطقه‌ای و بین‌المللی به گونه‌ای تنظیم شده است که آسیب‌پذیری کل اقتصاد در مقابل شوک‌های نفتی و صادارت نفت را بالا برده است.... »


متأسفانه باید گفت که اکنون و پس از چهار سال از ارائه اینگونه هشدارها ، به ویژه در دو نامه جمعی از اقتصاددانان کشور به رئیس دولت نهم ، آن پیش‌بینی‌ها به بدترین وجه به تحقق پیوسته است و به دلیل عدم باور و پایبندی دولت نهم به سندهای بالادستی بودجه (سند چشم‌انداز توسعه 20 ساله و قانون برنامه چهارم توسعه) و گرفتار شدن جناح حاکم در دامی همچون «تثبیت قیمت‌ها» و غلبه نگرش‌های توزیعی بر تولیدی، و حال حاضراصرار بر اجرای قانون « هدفمند کردن یارانه ها » با گنجاندن رقم 40000 میلیارد تومان درآمد از این ناحیه در بودجه به جرئت می‌توان اعلام کرد و هشدار داد که تصویب و اجرایی شدن این لایحه قطعا به ادامه روند تخریبی اقتصاد ایران، که با عملکرد دولت نهم شروع شده و آثار آن به تدریج در حال عمیق ترشدن است ، دامن خواهد زد و کار به جایی خواهد رسید که علی‌رغم برخورداری کشور از درآمد خوب نفت ، دولت و مجلس در سال آتی در تدوین و تنظیم دخل و خرج بودجه عمومی خواهند ماند، همانگونه که هم‌اکنون این دو در ترازبندی بودجه سال آینده دچار مشکل و اختلاف نظر‌اند و قطعاً با تکیه بر اجرای همین لایحه بودجه و اعداد و ارقام آن می‌توان پیش‌بینی کرد که حتی اگر همه منابع تعریف شده در آن تحقق یابد ( که از هم‌اکنون می‌توان گفت این چنین نیست) باز هم کفاف هزینه‌های واقعی دولت به ویژه هزینه های جاری را در سال آتی نخواهد داد و حداکثر تأمین‌کننده هزینه‌ها در 9 ماه اول سال خواهد بود و باز هم دولت همانند چهارسال گذشته ناچار از ارائه لوایح متمم و اصلاحیه بودجه برای تامین هزینه های جاري با برداشت از حساب ذخيره ارزي و جابجایی بودجه طرح هاي عمراني به جاری خواهد بودیا اینکه حامیان دولت در مجلس با ارائه طرح با همین محتوا بیاری دولت خواهند آمد .


متأسفانه باید گفت محتوای لایحه بودجه سال 1389 نه تنها تصویر روشنی را برای آینده اقتصاد ایران به نمایش نمی‌گذارد بلکه در انطباق با سخنان رئیس دولت کودتا در مجلس هنگام تقدیم لایحه بودجه و دیگر شعارها و مدعاهای ایشان در سفرهای استانی و دیدارهای ملی نیز مغایرت‌های آشکاری را می‌توان مشاهده کرد. البته اگر در نظر آوریم که این دولت چه بلایی بر سر سازمان مدیریت و برنامه‌ریزی کشور آورد و هنوز در ارائه برنامه پنجم مانده است آنگاه این‌گونه بودجه نویسی و در هم ریختگی اعداد و ارقام لایحه بودجه و تقلیل دستگاهها به حداقل ممکن بهتر درک خواهد شد و اینکه فلج شدن مغز نظام تصمیم‌گیری کشور نتیجه‌ای بهتر از این به نمی توانست به همراه داشته باشد .


جبهه مشارکت در سال های گذشته در بیانیه های خود در ارتباط با بودجه اعلام کرد : « هر چند ورود به محتوای لوایح بودجه و بررسی اعداد و ارقام آن به عنوان یک ورزش فکری می‌تواند مفید باشد اما در یک بررسی سریع در خواهیم یافت که حتی مزیت ادعایی تخصیص منابع بیشتر به هزینه‌های عمرانی در بودجه سال های 85 الی 88 رنگ باخته است و چون شاکله این لوایح هیچ‌گونه چشم‌انداز مثبتی را برای آینده اقتصاد ایران به نمایش نمی‌گذارد از آن صرفنظر می‌کنیم.» و متاسف از اینکه ناچار از اعلام همین نظر در باره لایحه بودجه سال 89 می باشیم و ناچار از بازگویی فرازی از آن بیانه ها :


« جبهه مشارکت ایران اسلامی در ارزیابی نهایی خود از عملکرد اقتصادی دولت و مجلس و لایحه بودجه تقدیمی جناح حاکم را فاقد هر گونه برنامه و استراتژی مشخص اقتصادی و اجتماعی برای اداره کشور می‌داند، ضمن آنکه اینان حاضر نیستند با استفاده از تجربیات گذشته و پایبندی به اسناد بالادستی حاکم بر دولت و مجلس برای بودجه‌نویسی(سند چشم‌انداز توسعه 20 ساله و قانون برنامه چهارم توسعه) از روند تخریبی حادث فاصله گرفته و چرخ اقتصاد کشور را بر روی مسیر رشد و توسعه باز گردانند . ما به جد هشدار می‌دهیم که وضعیت اقتصاد ایران و بودجه عمومی دولت در مسیر بحرانی قرار گرفته است و در صورت ادامه این روند باید منتظر حوادث غیرقابل پیش‌بینی و خسارت‌بار بود. امواج سیل فزاینده نقدینگی بر سر اقتصاد ایران که طی دو سال 84 و 85 دو برابر شده و درسه سال بعدی هم با شیب کمتری ادامه یافته است ، بیشترین فشارهای اقتصادی(گرانی و تورم و بیکاری) و خرابی را بر سر اقشار فقیر و متوسط جامعه فرود ‌آورده است ، وهمانانی که قرار بود نفت بر سر سفره‌هاشان برود و سفره‌هاشان رنگین شود در سایه عملکرد اقتصادی جناح حاکم ، باهزینه کل درآمد بالای نفت نه تنها نشانه‌ای از «عدالت محوری» را به همراه نداشته، بلکه بر دامنه شکاف طبقاتی در جامعه افزوده و کمر اقشار فقیر و متوسط را در زیر بار هزینه‌های زندگی خم کرده است و همچنان جامعه ما از فقر و فساد و تبعیض رنج می‌برد و چشم به آینده دوخته است. »


جبهه مشارکت ایران اسلامی اجرای بودجه سال آتی با محتوای ارائه شده را مقوم جریان «رکود تورمی » حادث در اقتصاد ایران وتشدید کننده ناکارآمدی های جریان حاکم در اداره امور و افزایش میزان مداخله حاکمیت در اقتصاد ملی به لحاظ کمی و کیفی دانسته ونسبت به گسترش هرچه بیشترفقر و فساد و تبعیض در جامعه هشدار می دهد و این درست برخلاف رویکرد سیاست خصوصی سازی در پی ابلاغ سیاست های مرتبط با اصل 44 و قانون مربوطه است . در عین حال به رغم تاکید دولت بر اجرای قانون « هدفمند کردن یارانه ها » و پیش بینی درآمد از این ناحیه در بودجه عملی ساختن این قانون در سال آتی ممتنع می نماید ضمن اینکه تشدید تحریم های اقتصادی می تواند شرایط ویژه و غیر قابل پیش بینی ای را برای اداره اقتصاد ایران بدنبال داشته باشد و خلاصه تمام علائم و شواهد بودجه ای و اقتصادی حاکی از آن است که سالی بسیار سخت برای اقتصاد ایران در پیش است.

اين مطلب به تاريخ اورمزد شيد پنج شنبه 20 اسفند ماه 2568شاهنشاهي برابر با
20اسفند ماه 138شمسي تحميلي تازي و تازي پرستان نوشته شد.

۱۳۸۸ اسفند ۱۶, یکشنبه

آرزوهاي محمد

آرزوهای محمد :

محمد 3 آرزو داشته:


1- قدرت و جاه و مقام برای خودش 2- سالاری و اقتدار اعراب بر جهان 3- اقتدار و سالاری مردان بر زنان
( در این سه تا آرزو بت شکستن و شناساندن الله و یگانه پرستی و دوری از شرک و بت پرستی هم هیچ جائی نداشته !!

هیچ جائی!!)

در مورد شماره 2:
 باید اینرا بگویم اگر چه در قران آیات زیادی است که ثابت میکند محمد فقط برای اعراب و قبیله های آنزمان جنگیده و قوانين اسلام و ضد شرک آورده بخصوص از نام آخرین جنگش به نام حجت الوداع که اینطور ثابت میکند كه فقط اسلام براي
جزيرت العرب آمده و بس ولی محمد بن عبدالله در دل آرزوئی داشته که عمر بدنبال این آرزوها به کشورهای دیگر حمله میکند در نتیجه باید ثابت کرد که هم قران آیاتش و سوره هایش ضد یکدیگرند و با هم در جنگند هم عقاید شخصی محمد!!
در مورد شماره 3:
محمد بر اساس افکار مالیخولیائی خودش فکر میکرده زنها بد هستند که این افکار ریشه در مالیخولیای محمد داشته و بس که میبایست بقول امروزی ها به وسیله دکتر روانشناس همان موقع در بچگیش درمان میشده که چون در بیابانها ی عربستان دکتری پیدا نمیشده ایشان هم معالجه نشدند و در نتیجه ایرانیها تاراج شدند وهمچنین به زنهای خود و زنها ی جهان ایشان توهین کردند که ما بد هستیم !!
از ایشان که محمد رسول خدا باشند پرسیده بودند زنهای خوب چه اندازه هستند؟:
ایشان نطق فرموده بودند که زن خوب مثل کلاغ نک قرمز هستند در برابر همه کلاغها
( یعنی تعداد زن های خوب همانقدر کم است که تعداد کلاغ نک قرمز در برابر خیل کلاغهای عادی دیگر!!
و اما علی بن ابیطالب از این هم بدتر گفته ( اقلا" محمد تعداد زنهای خوب را مثل کلاغ نک قرمز به بقیه یعنی یک به بقیه گفته!!)
اما علی بن ابیطالب این همای سعادت و پدر یتیمان و شوهر بیوه زنان و لنگر زمین و آسمان در خطبه 79 بعد از جنگ [جمل گفته!!:
همه زنها ناقص العقل هستند!!
( دلایل عقلانی ایشان هم : خون حیض زنان است و نصف ارث بردن زنان نسبت به مردان است!! / شما خود قضاوت کنید این قانون نصف ارث بردن زنان هم از عقل بیمار مالیخولیائی محمد تراوش شده و بعد علی ابن ابیطالبش به این قانون غلط و بیمارگونه و کینه توزانه محمد تکیه میکند و میگوید پس همه زنان ناقص العقل هستند!!)
اما حیف که ما به آنها احتیاج داریم .

محمد رسول خدا اقلا" تعداد زنهای خوب را از یک به همه را رعایت کردند!! بازم جای شکرش باقیه!!
بازم مثل اینکه عقل و عاطفه محمد بیشتر از علی جانش و علی جان بعضی از ایرانیان بوده!!

و حالا با این تفاصیل در این مقاله میخواهم به استناد به کتابهای تاریخی معتبر ثابت کنم که محمد قصد اخلاقی کردن و ضدیت با شرک و بت پرستی و شناساندن وجودی به نام الله در آسمانها را هم نداشته!! بخوانيد:

و اما داستانهای پر از اثبات:
1- در مورد خود محمد:
روزی مردی از قبیله قریش به ابوطالب عموی محمد شکایت میکند و میگوید به برادر زاده خودت بگو دست از سر ما بردارد و بگذارد کارمان را بکنیم !! عموی محمد هم محمد را صدا کرده و به او میگوید بگذار این مردمان به زندگی خود ادامه دهند آنطور که مایلند !!
محمد در جواب با تفکری میگوید من حاضرم به این مردمان کاری نداشته باشم اما شما به من بگوئید اعراب را چگونه به اقتدار و سالاری در جهان برسانم؟
(ببینید این محمد پیغمبر خدا و این مرد خدا یک کلمه هم حرف خدا را نمیزند و نمیگوید من چگونه این مردمان را از شرک و بت پرستی و از گمراهی و ضلالت نجات دهم!! فقط حرف سالار شدن را میزند!!)در ادامه محمد به عمویش و آن مرد معترض عرب میگوید:
آیا نمیخواهید دستبند کسری را بدست خود کنید؟!!
ببینید این مرد خدا و این پیغمبر خدا چشمش و دلش و آرزوهایش فقط دنبال دستبند و گنجینه های ایران و دیگر کشورهای متمول جهان بوده است و بس !! و نه چیز دیگری مثل بت شکستن و ضدیت بر علیه بت پرستی و از این قبیل چیزهای اخلاقی
( من در اینجا محمد را مقایسه میکنم با زردشت که در کتابش چیزی جز مهر و محبت به یکدیگر پیدا نمیشود ).

2- اما در مورد عمر که همان حکایت آرزوهای محمد هست
طبری در باره قصد حمله عربها به شهر مکران واقع در سیستان و بلوچستان امروزی میگوید:
عمر در باره این شهر از فرمانده لشگرش پرسید: این شهر چگونه است؟
وی گفت:
دشتی است کوهستانی- مردمانش قهرمان - آبش گل آلود- میوه اش کهور و خیرش ناچیز!!/ شرش دراز و فراوانیش اندک
عمر گفت: تازمانی که مردم از من اطاعت می کنند لشگری به چنین جائی نخواهم فرستاد!!
** توجه / توجه:
ماندن در کفر و ضلالت و الحاد مردمانی که در سرزمین های خشک و سوزان و بدون منابع یا گنجینه و دفینه ای می زیستند به مراتب به سود الله و خلفای او بر روی زمین و جهاد گران کینه توز / خشن / خونریز و بی رحم و عاطفه اش بود!!!!

3- و اما داستان آخر در مورد رفتار محمد پیغمبر الله با عمویش ابیطالب پدر علی:
محمد چهار عمو داشت: که از آنها دو عمویش به نامهای عباس و حمزه به طرفداری از برادر زاده شان اسلام میآورند و دو عموی دیگرش یکی همان که با نام ابو جهل معروف است و دیگری پدر علی به نام ابیطالب هرگز اسلام نمیآوردند !!
محمد هیچگاه با پدر علی نجنگید و هیچگاه سرسختانه نخواست او را هم به اسلام وادار کند و عمویش هم تا آخر عمر بت پرست میماند و هیچگاه هم اسلام نمیآورد !! ولی هیچگاه محمد سعی نکرد او را به جنگ بکشاند و سر و دستش را ببرد و مثل عموی دیگرش ابو جهل  نفرینش کند میدانید چرا؟:
برای اینکه این عموی او یعنی پدر علی پول و دفینه و گنجینه ای نداشت که بخاطرش محمد وقتش را تلف کند و سعی در مسلمان شدنش بکند و دست آخر مثل آن دیگر عمویش نفرینش کند و سرش را در جنگ ببرد !!! همین

نتیجه اخلاقی:
محمد اين پيغمبر خدا و آخرين پيغمبر:  از اين داستانهاي نوشته شده در كتابهاي تاريخي معتبر دنيا معلوم ميشود هيچگاه بدنبال رفع ظلالت و گمراهي بشر نبوده و تنها به مال و ارزشهاي دنيوي مردمان فكر ميكرده كه چگونه آنها را به چنگ بيآورد؟!!
 و تنها راه حل بدست آوردن مال و منال دنیوی مردمان نگون بخت این دنیا هم بت شکستن و شناساندن خدای نامرئی و گردن کلفت دیوانه ای مثل خودش به نام الله بوده و بس!! تا زیر این پرچم وحشتناک مال و ارزشهای قبیله قریش وسایر قبیله های دیگر آنزمان و بعدش هم ایران و سایر کشورهای متمول جهان را به نفع خودش و اعراب و مردان بالا بکشد!!


بن مایه:
کتاب اسلام و منشور زن ستیزی

از: فرزاد جاسمی



اين مطلب به تاريخ16 اسفند ماه 2568شاهنشاهي برابر با

16اسفند ماه1388 شمسي تحميلي تازي و تازي پرستان نوشته شد.