۱۳۹۰ مرداد ۳۱, دوشنبه

معرفی یک نسک انتقادی سانسور شده دیگر در مورد دین اسلام و ایران با نام: ایران و قران

معرفی یک نسک انتقادی سانسور شده دیگر در مورد دین اسلام و ایران با نام:
ایران و قران 


دریافت فایل


این نسک شامل 13 فصل و یک جمع بندی در آخری دارد که شامل:
فصل اول = الله
فصل دوم = جبر ( انسان اختیاری از خود ندارد )
فصل سوم = محمد بن عبدالله
فصل چهارم = هر قوم پیامبر خود را دارد
فصل پنجم = نگاهی به قران و معجزاتش
فصل ششم = ضد و نقیض گویی در قران
فصل هفتم = برخی اشتباهات علمی قران
فصل هشتم = سنجش مسلمانان و نامسلمانان " جهاد و کشتار
فصل نهم = برده و زن
فصل دهم = تغییر موضع در باره یهودیان و مسیحیان 
فصل یازدهم = داستان ها و شخصیت های داستانی قران
فصل دوازدهم = توحید و معاد
فصل سیزدهم = گوناگون
و در آخر جمع بندی شامل:
پس قران چیست؟ 
قوانین اعراب جاهلی
نگاهی به دنیای اسلام
چرا این نسک را گردآوری کردم و نوشتم؟
خرد اگاه چه میگوید
--------------------------------------------------
دوشنبه مه شید 31 / امرداد ماه / 2570 شاهنشاهی

۱۳۹۰ مرداد ۲۸, جمعه

دیوان 78 نسک ممنوعه و سانسور شده در موارد مختلف : گزارشات زندانها و خاطرات و... دیوان چامه سرایان ایرانی

- از طریق لینکهای زیر می توانید تعدادی از کتابهای سانسور شده در ایران را
دانلود و مطالعه کنید. توجه کنید تمامی این کتابها به صورت زیپ هستند.
بعد از دانلود ابتدا باید از حالت زیپ خارج کنید. پس از خارج کردن از زیپ
فایلها به صورت پی دی اف قابل مطالعه هستند – این لیست هر چند وقت یکبار
آپدیت می شود.

فهرست نسکهای ممنوعه و دیوان چامه سرایان

1- کتاب اسلام و جمهوری اسلامی ایران

2- کتاب زنان پرده نشین و نخبگان جوشن پوش

3- کتاب نگاهی به تاریخ اسلام

4- کتاب ضد کودتا

5- کتاب شيوه های شکنجه در جمهوری اسلامی ايران

6- کتاب جامعه مدنی مبارزه مدنی

7- دانلود تصاویر مربوط به کتاب پشت پرده های انقلاب

8- کتاب قرائت قرآن غیر دینی
دانلود جلد یکم

9- دانلود جلد دوم

10- دانلود جلد سوم

11- کتاب ملاحظاتی در تاریخ ایران

12- کتاب مقدمه‌ای در اسلام شناسی‌ - جلد یک و جلد دو

13- کتاب مهدی بیا

14- کتاب شش انسان مبارز

15- کتاب ارزش زن در دینهای آسمانی

16- کتاب از کلینی تا خمینی

17- کتاب کارنامه اسلام

18- کتاب خاطرات یک کافر

19- کتاب نا آگاهی و پوسیدگی . کتاب نخست- کشف اسرار

20 کتاب نا آگاهی و پوسیدگی . کتاب دوم- ولایت فقیه

21- کتاب نبرد دین با علم

22- کتاب قرآن کلام محمد

23- کتاب رنگ ها و نیرنگ ها

24- کتاب رنسانس وارونه

25- کتاب سفر به آخرت

26- کتاب شرم

27- کتاب تنها پیامبر – جلد یک

28- کتاب تنها پیامبر – جلد دو

29- کتاب کاروان اسلام

30- کتاب قرآن بی هیچ پیامی برای ما

31- کتاب روز قیامت در اسلام

32- کتاب اسلام خرافات و منشور زن ستیزی

33- کتاب پندار خدا

34- کتاب سکس و زن و شرع در تاریخ اسلام

35- کتاب آموزش اسلام در یک جلسه

36- مجموعه کتابهای علی دشتی

37- کتاب زندگینامه علی دشتی

38- کتاب 2 قرن سکوت
بخش اول

بخش دوم

39- کتاب خشونت زنان و اسلام

40- کتاب بازشناسی قرآن
بخش اول

بخش دوم

41- کتاب زن و سکس در تاریخ


42- کتاب سونای زعفرانیه

43- کتاب ستیز و مدارا

44- کتاب حقوق زن حقوق بشر

45- کتاب چپ نمایی و چپ گرایی

46- کتاب کاشفان فروتن شوکران

47- کتاب اعترافات سعید امامی

48- کتاب شگفتیهای جهان

49- کتاب زن در اسلام

50- کتاب بازی شیطان

51- کتاب الله اکبر
بخش اول

بخش دوم

52- کتاب پشت پرده های انقلاب
بخش اول

بخش دوم


53- کتاب انسان خدا
بخش اول

بخش دوم

54- کتاب تولدی دیگر
بخش اول

بخش دوم

55- کتاب وقتی گرگها زوزه میکشند

56- کتاب آزادی انسان ایرانی - نوشته کورش عرفانی

57- کتاب انقلاب در انقلابی گری - نوشته کورش عرفانی

58- گزارش کشتار زندانیان سیاسی در سال 1367 در ایران - منتشر شده از طرف بنیاد برومند

59- کتاب نقد برهانهای اثبات وجود خدا

60- کتاب خاطرات بنی صدر

61- کتاب خاطرات زندان- نوشته به آذین

62- کتاب فلاحیان مردی برای همه فصول جنایت – علیرضا نوری زاده

63- کتاب گفته نشده ها در مورد روح الله خمینی

64- دیوان اشعار ایرج میرزا

65- کتاب نا گفته ها در پرونده قتل های زنجیره ای - نوشته علیرضا نوری زاده

66- مجموعه اشعار فروغ فرخ زاد به همراه بیوگرافی

67- چرا سوسیالیسم – نوشته آلبرت انیشتین

68- کتاب دانشنامه سیاسی – آشنایی با لغات و اصطلاحات سیاسی

69- کتاب سيستم جنايت كار، اسناد دادگاه ميكونوس

70- کتاب پول خون

71- کتاب کمدی خدایان

72- کتاب خدا را در خواب دیدم, زار زار گریه می کرد

73- کتاب شرح زندگی کوروش بزرگ و محمد بن عبدالله

74- کتاب حقيقت ساده – نويسنده: منيره برادران

75- کتاب آنسوی سراب – نویسنده: هوشنگ معین زاده

76- کتاب مدینه فاضله ایرانی . از امام زمان تا امام زمان – نویسنده: رضا آیرملو

77- کتاب زن در گرداب شریعت - نویسنده: رضا آیرملو

78- کتاب اسلام در ایران
بخش اول

بخش دوم

esi Esi firstnewhorizen@yahoo.com to me

آدینه ناهید شید / 28 / امرداد / 2570 شاهنشاهی

۱۳۹۰ مرداد ۲۵, سه‌شنبه

شریعتی چگونه زنان ایران را قبل از سال 57 گول زد؟ / شریعتی زنان مدرن را عروسک‌ فرنگی می‌دانست!

شریعتی چگونه زنان ایران را قبل از سال 57 گول زد؟  / شریعتی زنان مدرن را عروسک‌ فرنگی می‌دانست!


لیلا موری

تا کنون تحقیقات فراوانی در زمینه مشارکت زنان ایرانی در انقلاب سال 57 انجام شده است. علاوه بر آن میزان مقاله‌ها و کتاب‌های علمی درباره شرایط زنان ایرانی پس از انقلاب و به قول بسیاری رو به تنزل رفتن جایگاه و موقعیت زنان بسیار نگاشته شده است. ولی از یک سو به چرایی حمایت بسیاری از زنان ایرانی از گروه‌های مذهبی در دوران انقلاب و اینکه چرا این زنان خواستار یک حکومت اسلامی شدند بسیار کم پرداخته شده است. علاوه بر آن نقشی که روشنفکران دینی چون علی شریعتی و مرتضی مطهری در شکل دهی مفهومی به نام زن مسلمان انقلابی داشتند خود قابل تامل است.

شاید برای بسیاری کنار هم گذاشتن نام علی شریعتی و مرتضی مطهری در کنار یکدیگر درست به نظر نیاید، ولی واقعیت این است که از هر دو آنها به عنوان روشنفکران دینی‌ یاد می‌شود که نقش بسیار پررنگی در به‌وجود آمدن انقلاب اسلامی ایران و پس از آن حکومت اسلامی ایفا کردند.


در کنار آن، این دو نفر تنها روشنفکران دینی‌ای هستند که نوشته‌ها و سخنرانی‌های بسیاری در خصوص مسئله زنان و ارتباط اسلام و موضوع زنان مطرح کردند. باید گفت که تا کنون بسیاری از روشنفکران دینی در این خصوص نوشته خاصی را منتشر نکرده‌اند. به‌طور مثال عبدالکریم سروش، سرشناس‌ترین روشنفکر دینی زنده ایرانی هیچ نوشته و یا صحبتی درباره مسئله زنان و ارتباطش با باورهای اسلامی نداشته است

در این نوشتار سعی خواهد شد به نقش و تاثیرعلی شریعتی و مرتضی مطهری، در برانگیختن شورانقلابی در بسیاری از زنان جوان ایرانی در دوره انقلاب و همچنین تعریفی که آنان از زن مسلمان آرمانی ارائه دادند، بپردازیم

زن ایرانی در خط فاصله اسلام و مدرنییسم:


حضور تعداد زیادی زن محجبه در خیابان‌های ایران در سال‌های انقلاب از صحنه‌های بسیار شگفت‌انگیز انقلاب ایران بود. این زنان با حجاب، زنان بی‌سواد تحت تاثیر روحانیون نبودند، بلکه تحصیل‌کرده و از طبقه متوسط شهری بودند که با چادر و روسری به خیابا‌ن ها آمده بودند تا به حکومت شاهنشاهی نه بگویند.


این زنان تحصیل‌کرده، در حالی که نمی‌خواستند « مدرن» باشند در عین حال نیز نمی‌خواستند «عقب مانده» و «امل» به نظر بیایند و در نتیجه به دنبال راهی برای شناخت خود و رسیدن به تعریف جدیدی از خود می‌گشتند.


آنچه به عنوان اسلام ایدئولوژیک از سال‌های پیش از انقلاب اسلامی و تا زمان وقوع آن تعریف شد بسیار به این گونه زنان کمک کرد تا آن هویت جدید را بیابند. آن‌ها توسط نظریه پردازان انقلاب دعوت شدند تا به عنوان « زن ایده‌آل مسلمان» در فرآیند انقلاب جضور فعال داشته باشند.


سربر آوردن ایدئولوژی اسلامی نتیجه یک دهه سرکوب تفکرات سکولار و چپ در ایران توسط محمدرضا پهلوی بود که پس از کودتای 28 مرداد علیه دکتر محمد مصدق و با کمک آمریکا قدرت سیاسی فراوانی یافته بود و در نتیجه به قلع و قمع نظرات مخالف خود پرداخت، از آن جمله بود ساکت کردن و فراری دادن سکولارهایی که در ملی شدن صنعت نفت دست داشتند و توده‌ای هایی که مصدق را حمایت کردند. سرکوب غیرمذهبی‌ها فرصت خوبی برای مذهبی‌ها بود که ایده‌های اسلامی خود و به دنبال آن اسلام سیاسی را به عنوان ابزاری برای رویارویی با شاه تبلیغ کنند.


اسلام سیاسی، تلاش جدیدی بود برای مقابله با موج سریع « مدرنیزاسیون» در ایران که نتیجه برنامه‌های اصلاحاتی شاه، به خصوص انقلاب سفید سال 1341 بود. تلاش‌های گروه‌های اسلامی بر این بود تا با تفسیر‌های جدیدی که از قرآن ارائه می‌کردند نشان دهند، اسلام یک ایدئولوژی مناسب برای مبارزه علیه بی‌عدالتی و فساد است. باور عمومی بر این بود که غرب مروج فساد است و شاه با گسترش فرهنگ غربی به رشد این فساد کمک می‌کند

تصویر تازه از زنان صدر اسلام:


در میان چهره‌های مبلغ اسلام سیاسی، بدون شک علی شریعتی و مرتضی مطهری از جایگاه ویژه‌ای برخوردارند. این دو فعال سیاسی ضد شاه، در فرآیند آغاز تفکر انقلابی تا به ثمر نشستن انقلاب دارای نقش برجسته‌ای بودند



از علی شریعتی به عنوان تئوری پرداز اصلی انقلاب ایران نام برده می‌شود. برخی او را یک نظریه پرداز مدرن و برخی او را بنیادگرا می‌نامند، اگر چه بسیار سخت به نظر می‌رسد که او را در دسته بندی خاصی جای داد ولی او همانند تجددگرایان خواستار ایجاد اصلاحاتی در باورهای اسلامی نبود بلکه همانند بنیادگرایان طالب اسلامی‌کردن همه نهادهای اجتماعی بود و بسی رادیکالتر از آن، او بر این باور بود که یک انقلاب اسلامی میتواند تمام ریشه‌های امپریالیسم را از بین ببرد.


او زبان جدیدی را برای سخن گفتن از اسلام به کاربرد. به کمک تحصیلات غربی‌اش، تلاش کرد که اسلام را به عنوان یک ایدئولوژی برتر از سکولاریسم و مارکسیسم معرفی کند. این رویکرد جدید به اسلام، برای نسل جوان آن دوره ایران بسیار جذاب و نو می‌نمود


بدون شک شریعتی تاثیر شگرفی برای بسیاری از جوانان ایرانی، به خصوص دانشجویان و دانش آموزان دهه 50 داشت، والبته زنان تحصیل‌کرده‌ای که باورهای مذهبی خود را حفظ کرده بودند


تصویر جدیدی که او از چهره‌های مشهور زنان تاریخ اسلام مانند فاطمه و زینب ارائه کرد، کاملا با تصویر سنتی برآمده از تفکر روحانیون متفاوت بود. زنان تصویر شده توسط شریعتی، زنان مظلوم وبی‌زبانی نبودند که مطیع شوهرانشان باشند و در خانه بمانند، بلکه آنها فعالان اجتماعی‌ای بودند که با ظلم زمانه به مبارزه برخاستند

شریعتی با تحصیلات و پوشش غربی‌اش، زنان را تشویق می‌کرد تا در اقدامات انقلابی علیه شاه شرکت کنند. تصویری نیز که وی از فاطمه و زینب ساخته بود کاملا در جهت رسیدن به این هدف بود. او می‌خواست زنان را تشویق کند که بر علیه شرایط موجود بشورند

شریعتی زنان «مدرن» را به باد انتقاد می‌گرفت و آن‌ها را «عروسک‌های فرنگی» می خواند.

او آن‌ها را متهم می‌کرد که اصالت خود را از دست داده‌اند و از زنان اروپایی تقلید می‌کنند. شریعتی بر این باور بود که آزادی زنان در غرب یک توطئه برای فریب دادن زنان ایرانی بود تا بدینوسیله فساد در جامعه گسترش یابد.

اختلاف دیدگاه مطهری و شریعتی:


تفکرشریعتی در این مورد بسیار شبیه مرتضی مطهری می‌نمود. اگرچه مطهری هیچ‌گاه نمی‌خواست زنان را تشویق کند تا در انقلاب شرکت کنند،اما همانند شریعتی می‌خواست موقعیت زنان در قوانین اسلامی را توجیه منطقی کند و نشان دهد که زن‌ها بهترین موقعیت را در یک نظام اسلامی خواهند داشت.

مطهری مانند شریعتی می‌خواست که الگوی اسلامی برای زنان ایرانی بسازد، ‌الگویی بر ضد آنچه غرب به فرهنگ ایرانی صادر کرده بود، اگر چه این مدل مطهری برخلاف شریعتی یک مدل انقلابی نبود اماهر دوی آنها معتقد بودند که اسلام برای همه مشکلات پاسخی دارد و مسائل زنان نیز از این قاعده مستثنی نیست

شخصیت‌ زن مسلمان آرمانی در باور شریعتی و مطهری با یکدیگر متفاوت بود. آن‌ها براساس برداشت متفاوتشان از اسلام، تصویر زن آرمانی را می کشیدند.

- برای شریعتی یک زن مسلمان ایده‌آل یک فعال سیاسی بود. یک انقلابی، یک چریک. مسلمان بودن به همان اندازه مهم بود که مبارزه کردن علیه بی‌‌عدالتی.


- برای مطهری، در مقابل، زن ایده‌آل زنی بود که در چارچوب آموزه‌های اسلامی، همانطور که در قرآن تعریف شده، راه خود را پیدا کند!

نتیجه چه شد؟:

به نظر می‌رسد که شریعتی الهام بخش زنان برای شرکت در انقلاب اسلامی بود و مطهری قوانینی که در حکومت اسلامی توسط آنها باید اجرا شود، معرفی می‌کرد.


شاید بشود گفت آنها مکمل یکدیگر و ادامه یکدیگر بودند. مطهری کار شریعتی را کامل کرد. شریعتی شور آفرید تا انقلاب به ثمر بنشیند و مطهری قانون آن حکومت اسلامی برآمده از انقلاب را نوشت

هم شریعتی هم مطهری به دلیل نوع نگاه‌شان از خلال تصور مذهبی به زنان، مورد انتقاد فمینیست‌ها و محققان مسائل زنان قرار گرفتند. آنها متهم شدند که با کمک متون مذهبی، پدرسالاری را ترویج می‌کنند. بسیاری از انتقادات از آن جهت بود که بسیاری ازمنتقدان، موقعیت زنان ایرانی بعد از انقلاب را نتیجه بلامنازع نظرات و آرا کسانی مانند شریعتی و مطهری می‌دانستند. ولی آنچه که باید مد نظر داشت این است که بسیاری از زنان جوان ایرانی تحت تاثیر گفته‌های شریعتی به خیابان‌ها رفتند و خواستار سقوط نظام شاهنشاهی و داشتن حکومت اسلامی شدند

شریعتی در دو سخنرانی خود که بعدها در قالب کتاب منتشر شدند یعنی «فاطمه، فاطمه است» و «انتظار عصر حاضر از زن مسلمان»، توقعات خود را از زن ایده آل ایرانی بیان می‌کند:

در« فاطمه، فاطمه است»، او دختر پیامبر اسلام را به عنوان زنی کامل که می‌تواند، الگویی کامل برای زنان باشد، معرفی می‌کند.


دختری مهربان برای پدر، همسری فداکار برای شوهر، و مادری دلسوز برای فرزندان ولی در کنار این صفات، او زنی بود که علیه ظلم زمانه به پا می‌خیزد. فاطمه زنی کامل است چون که از وظیفه اش چه در خانه و چه در جامعه آگاه است. وظایف خانگی، بخشی از زندگی هر روزه زنان‌ ایرانی بود و به طریق سنتی با آن آشنایی کامل داشتند، ولی تشویق زن مذهبی برای حضور در محیط اجتماعی در حالی‌که به باورهای دینی‌ا ش وفادار بماند، موضوع جدیدی بود، به‌خصوص برای زنانی که تا آن زمان،‌ از آنها خواسته شده بود برای انجام وظیفه «طبیعی»‌شان در خانه بمانند و بدین‌وسیله دینشان نیز حفظ شود

به اعتقاد شریعتی دنیای مدرن در حال ساختن زنی بود فارغ از ارزش‌های سنتی‌اش، زنی آرایش شده با مغزی خالی. به عقیده او زن مسلمان، در دنیای جدید که به سرعت در حال تغییر است، باید الگویی اسلامی داشته باشد

شریعتی زن سنتی را نیز مواخذه می‌کند اگرچه نه به اندازه زن مدرن. البته، او بیشتر مردان سنتی‌ای را مورد انتقاد قرار می‌دهد که با خشونت و زور دخترانشان را در چهار دیواری ها زندانی می‌کنند و آن‌ها را از تغییرات زمانه دور نگاه می‌دارند. اگرچه شریعتی که به شدت زن مدرن غربی را مورد نکوهش قرار می‌دهد و استقلال اقتصادی زن اروپایی را، سبب رخت بربستن عشق از زندگی خانوادگی او می‌داند و نگران رسیدن نسیم آزادی زن اروپایی به دیگر کشورها از جمله ایران است، اما برای زن مسلمان نیز که سال ها به نام دین از بسیاری از حقوقش محروم شده، نیز دل می‌سوزاند

از دید شریعتی زن مسلمان از بسیاری از حقوقی که اسلام به وی داده به ناحق محروم شده است و شریعتی این محرومیت را عاملی می‌داند که زن مسلمان بتواند به راحتی طعمه سرمایه داری و مصرف گرایی شود.

شریعتی که نه زن مدرن را مطلوب می‌داند و نه زن سنتی، به ارائه الگوی جدید برای زن مسلمانی‌ای می‌پردازد که دیگر نه ‌می‌خواهد مانند مادرش زندانی سنت‌ها و نه مانند زن مدرن بنده مادیگری باشد

زنان تاریخ اسلام، الگوهایی هستند که شریعتی بر می‌گزیند. او در تلاش است که الگویی جذاب برای نسل جوان زنان مسلمان ایرانی ارایه دهد.


فاطمه و زینب همیشه به عنوان الگویی برای زنان مسلمان ایرانی مطرح بودند ولی آنچه شریعتی از فاطمه و زینب می گوید متفاوت است با آنچه سنت گراها گفته بودند.


زنان مسلمان از زجرها و سختی‌های فاطمه و از عفت و پاکدامنی و مظلوم بودنش، بسیار شنیده بودند. ولی شریعتی تلاش کرد تا چهره فعال او را در عرصه اجتماعی نیز به تصویر بکشد!.


او در «فاطمه، فاطمه است» به تفصیل به رابطه محمد و فاطمه می‌پردازد و اینکه محمد او را «ام ابیها» نامید و برای ازدواجش با علی نظرش را خواستار شد، نشان دهنده احترامی می‌داند که محمد برای دخترش و در نتیجه برای یک زن قائل شده است

شریعتی از دوره سختی که فاطمه در خانه علی به دلیل تنگدستی و مدام در جنگ بودنش می‌گذراند، سخن می‌گوید و صبر فاطمه در برابر این مشکلات. ولی زندگی اجتماعی فاطمه و حیات سیاسی‌اش به گفته شریعتی پس از مرگ پیامبر شروع می‌شود و این بخش دیگری است که زن مسلمان باید فراگیرد:


- فاطمه به خانه تک‌تک یاران پیامبر می‌رود تا به آنها یادآوری کند که عهدی را که با وی بستند تا علی را به عنوان جایگزین او بپذیرند، فراموش نکنند


- فاطمه برای دفاع از حق شوهرش به عرصه عمومی پا می‌گذارد. همانطور که دخترش زینب به دفاع از خون برادر در کاخ یزید سخنرانی می‌کند و بدینوسیله به انجام رسالت سیاسی خود، به عنوان یک زن مسلمان می‌پردازد


- زینب نیز برای یاری به حسین برای مبارزه با ظلم، قید همسر و فرزند را می‌زند و به «انقلاب کربلا» می‌پیوندد.

به عقیده شریعتی این ادای یک وظیفه اجتماعی بود که زینب را به کربلا ‌کشاند.


حضور زینب در کاخ یزید ماموریتی سیاسی- اجتماعی بود که می‌بایست به انجام برسد. او «پرچم انقلاب کربلا» را به دست گرفت و در مقابل ظلم ایستاد.


همه این مثال‌ها به زن مسلمان ایرانی این پیام را می‌داد که اسلام با داشتن این قهرمانان به آنها توصیه می‌کند که در عرصه اجتماعی حضور یابند و به مبارزه با فساد و ستم‌گری بپردازند

یک دهه قبل از سخنرانی‌های پرشور شریعتی، مطهری در مجله زن روز مجموعه مقالاتی را می نوشت که بعدها با نام «‌نظام حقوقی زن در اسلام» منتشر شد.


در این کتاب 11 فصلی، او موارد مرتبط با حقوق خانواده را که در آن زمان بسیار مورد بحث و مناقشه از دید منطق اسلامی به تفصیل توضیح می‌دهد و سعی دارد که دلایل وجودی آنها را توجیه منطقی ‌کند.


از کتاب «نظام حقوقی زن در اسلام» را می‌توان به عنوان پایه ای برای قانون خانواده‌ای که پس از پیروزی انقلاب به اجرا در آورد، نام برد.


موضوعاتی مانند:
ازدواج موقت، طلاق، چند همسری و ارث از جمله موضوعاتی است که مطهری در این کتاب سعی می‌کند با استدلال توضیح دهد که وجودشان، بنا بر «فطرت» زنان به نفع آن‌هاست و زن‌ها با پذیرش آنها و به‌کارگیری‌شان در زندگی خانوادگی، در اصل مقام و منزلت خود در بالاترین سطح ممکن حفظ می‌کنند

مطهری معتقد است که اسلام نه تنها زنان را محدود نکرده، بلکه آزادی که به آنها در چارچوب قوانین اسلامی داده است، بر طبق «طبیعت» و ارزش بالای اجتماعی آنهاست. بر اساس این استدلال مطهری اعتقاد دارد که حقوق زنان نیز باید بر مبنای «طبیعت»‌شان باشد!

او همانند شریعتی جنبش زنان در غرب را شدیدا مورد انتقاد قرار می‌دهد و با این استدلال که تلاش‌های فعالان زنان این کشورها، به دلیل اینکه به تفاوت‌های طبیعی زن و مرد و فطرت متفاوت‌شان توجه ندارد، نتیجه می‌گیرد که این جنبش به بیراهه می‌رود!

دیدگاه معروف مطهری که بعد‌ها به عنوان استدلال رایج حکومت اسلامی در رد فمینیسم و جنبش‌ زنان در رسیدن به حقوق برابر با مردان، بارها استفاده شده، این است که زن و مرد در اسلام حقوق برابر دارند، ولی حقوق مشابه ندارند، زیرا داشتن حقوق مساوی، بر خلاف عدالت است و حقوق برابر زمانی شایسته است که مسئولیت برابر نیز وجود داشته باشد!

به نظر مطهری این طبیعی است که زنان به دلیل ضعف جسمانی و « بیماری ماهانه» شان کمتر از مردان قدرت تولیدی دارند و در نتیجه به حمایت آن‌ها محتاجند و به همین دلیل است که حقوق خانواده که بر اساس شریعت است، بر مبنای تفاوت فطری زن و مرد پایه ریزی شده است

به عقیده مطهری، آزادی زنان در غرب به دلیل استفاده اقتصادی سرمایه‌داری از نیروی کار زنان و جذب هر چه بیشتر آن‌ها به کارخانه‌ها به وجود آمده است. به اعتقاد او آنچه ما احتیاج داریم جنبش «تاریک» زنان غربی نیست بلکه یک جنبش زنان اسلامی‌ است، یک جنبش عقلانی که ریشه در فرهنگ هزارو چهارصد ساله اسلامی دارد


مطهری سعی داشت ثابت کند که قوانین شریعت، در دنیای متجدد امروزی نیز قابل اجراست و بهتر است زنان از این قوانین پیروی کنند زیرا این تنها راه است تا بتوانند شأن خود را حفظ کنند. او از ازدواج موقت با این استدلال دفاع می‌کند که در این نوع ازدواج زنان ومردان آزادی بیشتری دارند تا در ازدواج دائم، زیرا که در ازدواج دائم زن باید شوهرش را به عنوان رییس خانواده بپذیرد و از او اطاعت کند ولی در ازدواج موقت چنین اجباری وجود ندارد مگر اینکه در قرارداد ازدواج ذکر شود.


او در تلاش است که نشان دهد ازدواج موقت می تواند یک سنت مناسب برای زندگی در دنیای مدرن باشد. زیرا امروزه به دلیل تغییر شرایط اجتماعی، افراد بسیار دیر ازدواج می‌کنند در نتیجه ازدواج موقت می‌تواند راهی باشد تا از بی‌بند وباری جنسی جلوگیری شود. به اعتقاد مطهری، با ازدواج موقت دختران و پسران می‌توانند به نیاز‌های جنسی‌شان پاسخ دهند بدون اینکه به سمت داشتن روابط نامشروع خارج از ازدواج کشیده شوند

به اعتقاد مطهری، فلسفه حجاب ریشه در طبیعت مرد در محافظت از همسرش و کنترل روابط جنسی او با دیگر مردان دارد. این طبیعت مردانه که به باور مطهری همان غیرت است، چیزی متفاوت با «حسادت زنانه» است. حسادتی که زن به دلیل خود خواهیش می‌خواهد از روابط جنسی شوهرش جلوگیری کند. او غیرت را صفت لازمی برای حفظ کانون خانواده می‌داند


بر خلاف مطهری، شریعتی به حجاب یک معنی ایدئولوژیک می‌دهد و آن را یک عمل سمبلیک می‌داند که زن مسلمان برمی‌گزیند تا به فرهنگ مسلط غرب بگوید «نه». او به حجاب به مثابه لباسی می‌نگرد که منعکس کننده تفکر نوین زنان است. نشانه یک زندگی انقلابی

او به تفکر سنتی که به حجاب به چشم یک سنت می‌نگرد، می تازد و زنان مسلمانی که حجاب را به عنوان پرچم مبارزه با سرمایه‌داری برمی‌گزیند، می‌ستاید. ولی برای مطهری حجاب یک دستور دینی است که کارکرد اجتماعی ‌اش مقابله با فساد و بی بندو باری‌ست


نگاهی که مطهری به فاطمه دارد در تضاد کامل با نگاه شریعتی است.


برای مطهری فاطمه زنی است که می‌گوید: «بهترین زنان، زنی است که نه مردی او را دیده است و نه او مردی را دیده باشد» و بدین صورت برای حضور زنان در محیط اجتماعی محدودیت قائل است. در حالی که فاطمه‌ی شریعتی، یک فعال سیاسی است. فاطمه‌ی مطهری زن را از هر گونه مراوده با مردان باز می‌دارد، ولی فاطمه‌ی شریعتی زنی است که برای گرفتن حقش با مردان به صحبت می‌نشیند


پر واضح است که اگر شریعتی همان روایت مطهری گونه را از فاطمه داشت، هیچ‌کدام از زنان تحصیل‌کرده پذیرایش نبودند، زیرا بارها مخاطب این روایت سنتی‌بوده‌اند، روایتی که نتوانسته بود به خیلی از سوال‌هایشان پاسخ گوید. اگر چه شریعتی، هیچگاه نقش سنتی زنان در خانه را زیر سوال نمی‌برد، ولی پیروانش اعتقاد دارند که دیدگاه‌های او در مورد زنان بسیار روشنفکرانه تر و بازتر از بسیاری از روحانیون مانند مطهری است

زن ایده‌آل انقلابی و مسلمان شریعتی به زنانگی‌اش نمی‌پردازد. ظاهرش شبیه مادر سنتی‌اش نیست همان‌گونه که شبیه زن «مدرن» نیز رفتار نمی‌کند. او بسیار ساده لباس می‌پوشد و حجابش را به عنوان پرچم تفکراتی‌اش برسر می‌نهد.



تفکر شریعتی، در زمانه‌‌ی انقلاب ایران بسیار هیجان‌انگیز و نو می‌نمود. آرای او برای زمان انقلاب شور و هیجان داشت. در حالی‌که مطهری به زمان پس از شور می‌اندیشید وقتی که انقلاب به ثمر برسد و حکومتی با ثبات تشکیل شود. او به قوانین در زمانه‌‌ی با ثبات می‌اندیشید.


بعد از انقلاب، ماموریت انقلابی زنان به پایان رسید، آن‌ها ‌می‌بایست به خانه‌ها بر می‌گشتند تا به ایفای وظایف « طبیعی» شان بپردازند.

تصویر انقلابی فاطمه برای انقلاب مناسب بود ولی تصویر سنتی‌اش بیشتر به شرایط پس از پیروزی انقلاب اسلامی نزدیک بود.
شریعتی تصویر نخست را ساخت و مطهری به تشریح نقش بعدی پرداخت.

اگر چه زنان ایرانی نشان دادند که نقش‌شان را تا جایی که بتوانند خود تعریف خواهند کرد.


سه شنبه 26 / مرداد / 2570 شاهنشاهی

۱۳۹۰ مرداد ۲۲, شنبه

معرفی کتاب: «زوال جهان اسلام. يک پيشگويی»، نوشته‌ی حامد عبدالصمد، انتشاراتی درومر، مونيخ ۲۰۱۰

معرفی کتاب: «زوال جهان اسلام. يک پيشگويی»، نوشته‌ی حامد عبدالصمد، انتشاراتی درومر، مونيخ ۲۰۱۰
تاکنون هيچ مسلمانی طی سالهای اخير مانند حامد عبدالصمد اين‌گونه اساسی، راديکال و پيگيرانه اسلام را مورد نقد قرار نداده است. او خواهان اعلام «ورشکستگی اسلام» است، زيرا به اعتقاد او، اگر اسلام يک شرکت تجاری ‌می‌بود، «خيلی وقت پيش ورشکسته شده بود.»

از حادثه‌ی ۱۱ سپتامبر ۲۰۰۱ به بعد نگاه ما نسبت به اسلام اساساً تغيير يافته است. اگر اسلام در گذشته برای ما دينی بود که ما فقط درباره‌اش کم می‌دانستيم، امروزه اين دين برای ما يک فرهنگ بيگانه‌ و هرسناک است.

حامد عبدالصمد

چه ما اسلام‌دوست باشيم يا اسلام‌ستيز، چه ما بين اسلام و اسلام‌گرايی فرق بگذاريم يا نگذاريم، به محض اين که از اسلام يا مسلمانان سخن به ميان می‌آيد، بلافاصله در ذهن ما، شهيدان عمليات انتحاری مجسم می‌شوند که می‌خواهند به بهشت بروند تا به ۷۲ حوری باکره خود برسند؛ به محض شنيدن نام اسلام ما به ياد اعدام‌های زناکاران و همجسنگرايان در ملاء عام می‌افتيم، به ياد زنان حجاب‌دار، در برقه، در چادر و در عبا می‌افتيم، و به ياد دختر بچه‌هايی می‌افتيم که ختنه می‌شوند و دخترانی که قربانی قتل‌های ناموسی می‌شوند، به ياد متعصبينی می‌افتيم که خشم خود را عليه کاريکاتورهايی بيرون می‌ريزند که حتا يک بار آنها را نديده‌اند چه برسد به اين که آنها را درک کرده باشند.

ممکن است اين تصورات ما از اسلام و مسلمانان برای اکثريت مسلمانان بی‌انصافی باشد؛ ولی اين تصورات ساخته و پرداخته‌ی ذهن ما هم نيست، زيرا اسلامی که خود را به عنوان دين صلح معرفی می‌کند، هيچ‌گونه تصوير صلح‌جويانه‌ای از خود ارايه نمی‌دهد. ظاهرا- اگر بخواهيم محتاطانه بيان کنيم- اسلام در رابطه با کفار، چه در صفوف خود و چه در صفوف اديان ديگر، کشش معينی به خشونت دارد. و هم اکنون، ترس ما از اين است که اسلام در حال پيشروی است، که اسلام ما را به لحاظ اقتصادی و فرهنگی زير چرخهای خود نابود خواهد کرد و يک کارل مارتل هم وجود ندارد، که در برابر آن ايستادگی کند و بتواند در جنگی چون تورز و پوآتيرز (جنگ بواتيه / مترجم)، اروپا را نجات دهد.

حامد عبدالصمد معتقد است که همه‌ی اين فکرها و تصورات ما نادرست است، پايه و اساس ندارد، اسلام در حال پيشروی نيست، به عکس ما شاهد «زوال يک دين هستيم که هيچ پاسخ‌ سازنده‌ای به پرسش‌های زندگی مدرن ندارد.» بر خلاف برداشت ما، اين کارشناس علوم سياسی می‌نويسد، نه تنها اسلام قدرتمند نيست بلکه:
«... به سختی بيمار است و به لحاظ فرهنگی و اجتماعی در حال عقب‌نشينی است. خشونت‌ دينی، اسلامی‌کردن فزاينده‌ی عرصه‌ی عمومی و اصرار بيمارگونه بر نشان دادن نمادهای اسلامی فقط واکنش‌های عصبی اين عقب‌نشينی هستند. اين‌ها نشانگر آن است که مسلمانان اعتمادبه‌نفس و آزادی عمل ندارند. رفتار و کردار مسلمانان به رنگ‌آميزی مأيوسانه‌ی خانه‌ای می‌ماند که در آستانه‌ی فروريزی است.»

به نظر خيلی گستاخانه می‌رسد، ولی حامد عبدالصمد می‌داند از چه حرف می‌زند. او پسر يک امام سنی مصری است که از همان کودکی با تعاليم اسلامی بزرگ شده است؛ قرآن را حفظ است، از اولين آيه‌ تا آخرينش. در سن ۱۸ سالگی به عنوان يک اسلاميست دوآتشه که هر روز آمريکا و اسرائيل را لعنت می‌کرد برای تحصيل از مصر به آلمان آمد. او توانست گام به گام «از ايمان به دانش» رو بياورد؛ در حال حاضر او در مونيخ زندگی می‌کند، بجز عربی و آلمانی، به زبانهای انگليسی، فرانسوی و ژاپنی می‌خواند و می‌نويسد.

اولين کتاب او - «وداع من با آسمان»- يک گزارش آتوبيوگرافی درباره‌ی رهايی خود اوست. کتاب دومش که موضوع اين نوشتار است، «زوال جهان اسلام» را مورد بررسی قرار می‌دهد؛ اين کتاب يک تحليل علمی و تفکربرانگيزی است از يک پديده که امروزه با برچسب «بنيادگرايی اسلامی» جهان را نفس‌گير کرده است. شکی نيست که حامد عبدالصمد نه «منتقد اسلام» و نه «اصلاح‌طلب» است که بخواهد اينجا و آنجا چيزی را تغيير دهد تا اسلام را با جهان مدرن سازش دهد.

«اين به اصطلاح اصلاح‌طلبان اسلامی جرأت ورود به مسايل اساسی فرهنگ و دين را ندارند. بحث‌های اصلاح‌گرانه را آغاز می‌کنند ولی تا به آخر ادامه نمی‌دهند. هيچ کس از خود نمی‌پرسد: «آيا امکان دارد که به هنگام تولد اسلام نقصی رخ داده باشد؟ هيچ کس جرأت ندارد از خود بپرسد به راستی ما اصلاً امروزه به قرآن نياز داريم يا خير. هيچ کس جرأت گفتمان پساقرآنی را ندارد.»

حامد عبدالصمد اولين مسلمانی نيست که خود را با اسلام درگير می‌کند. پيش از او کسانی ديگر – اگر بخواهيم چند آدم معروف را نام ببريم- مانند سلمان رشدی و ابن وراق، نجلا کلک و سيران آتش به اين موضوع پرداختند. ولی هيچ کس مانند حامد عبدالصمد اين چنين اساسی، رايکال و پيگيرانه در سالهای اخير با اسلام برخورد نکرده است. «گفتمان پساقرآنی» که او جرأت گفتن‌اش را دارد، از هر نقد اسلامی فراتر می‌رود. او اين پرسش را مطرح می‌کند:
«... به راستی جهان امروز اسلام چه چيزی که به درد مردم بخورد از خود به جا می‌گذارد؟ خدمات جهان اسلام در حوزه‌ی علوم دقيقه، هنر و معماری چيست؟ اين پرسش با «هيچ» يا «کم» پاسخ داده می‌شود. آن چه که از تاريخ تفکر اسلامی باقی مانده است، به اعتقاد من يک بينادگرايی سازش‌ناپذير و غيرقابل‌ انعطافی است که ديگر نمی‌تواند در جهان مدرن دوام بياورد.»

حامد عبدالصمد اسلام را يک «ايده‌ی سياسی» توصيف می‌کند که «ديگر خميرمايه‌ی خود را از دست داده است و به جز خشم و خشونت پاسخ ديگری به حوادث جهانی در چنته ندارد.» و او اسلام را با «تايتانيک» مقايسه می‌کند که درست قبل از نابودی‌اش، مردم را در سالن کشتی با کنسرت‌ و موسيقی مشغول می‌کند «تا به مسافران توهم يک وضعيت معمولی را القا کند.» اگر اسلام يک شرکت تجاری ‌می‌بود، «خيلی وقت پيش ورشکسته شده بود.» آن چه که اسلام هم اکنون نياز دارد:
«... اعلام ورشکستگی با صورت‌برداری همه‌ی اجناس باقی‌مانده است. جهان اسلام بايد با توجه به اين صورت‌برداری سرانجام با بسياری از تصاوير تاريخی خود وداع کند: تصويرش از خدا، تصويرش از جامعه، تصويرش از زن، تصويرش از دشمن و تصويرش از الگوهای تاريخی.»

حامد عبدالصمد يک کافر است که قصد از بين بردن اسلام را ندارد، فقط می‌خواهد آن را خصوصی‌ کند. مانند روشنگران مسيحی و يهودی که دست به خصوصی‌سازی اديان مسيحی و يهودی‌ زدند، تا آن اديان را از فروپاشی و دگماتيسم نجات دهند. برای حفظ معنويت درونی اسلام بايد آته‌ايست‌های مسلمان نيز وجود داشته باشند، درست همانگونه که آته‌ايست‌های مسيحی و يهودی وجود دارند که به خدا ايمان ندارند ولی به منشاء خود وابسته هستند. با اين وجود، در حال حاضر يک «جمعيت آته‌ايست عرب» وجود دارد که ايده‌ها و افکار خود را در اينترنت مبادله می‌کند. و اگر روزی در آينده يک اسلام روشن‌شده و عقلانی بوجود آيد، آنگاه اين اسلام نه مديون نوشتارهای مسلمان‌پسند‌ کنونی در پاورقی‌های فرهنگی روزنامه‌ها بلکه مديون کافرانی مانند حامد الصمد خواهد بود.

«ما به روحانيونی نيازمنديم که ابن رشد (اورئوس)، کانت و اسپينوزا را خوانده باشند، ما به مساجدی نيازمنديم که در آنها نه تنها زنان بتوانند در کنار مردان بنشينند بلکه بتواند وعظ کنند. ما به شهامت بيشتر و کلام روشن نيازمنديم. اگر می‌توانستم، می‌گذاشتم که هر روز پنج بار کلام قصار روشنگران را از مناره‌های مساجد اعلام کنند: شهامت داشته باشد و خرد خود را به خدمت بگير!»

حامد عبدالصمد در سال ۱۹۷۲ در حوالی قاهره زاده شد. او سومين فرزند از پنج فرزند يک امام سنی مذهب است. او در سن ۴ سالگی توسط يک جوان پانزده ساله مورد تجاوز قرار گرفت. او يک بار ديگر در سن ۱۱ يازده‌ سالگی باز هم مورد سوء استفاده جنسی قرار گرفت، اين بار از سوی يک گروه از جوانان. در سال ۱۹۹۵ در سن ۲۳ سالگی با گرايشات ضديهودی و ضد غربی برای تحصيل به آلمان آمد. او در آگسبورگ در رشته‌ی علوم سياسی شروع به تحصيل کرد و از همين زمان فرآيند دگرگونی در او آغاز شد. او دگرديسی دينی، سياسی و دوران کودکی خود را در کتاب اولش بنام «وداع من از آسمان» (۲۰۰۹) به نگارش در آورد. چاپ اين کتاب باعث شد که در مصر امامان عليه او فتوا صادر کنند. دومين کتاب او «زوال جهان اسلام. يک پيشگويی» است که رفتار و کنش‌های مسلمانان دو آتشه را نه به عنوان قدرت بلکه اوج ضعف آنها ارزيابی می‌کند. او با همسر خود، که نيمه اردونی- نيمه دانمارکی است، در مونيخ زندگی می‌کند.


شنبه کیوان شید / 22 امرداد / 2570 شاهنشاهی

۱۳۹۰ مرداد ۱۴, جمعه

فاجعه ای به نام فروش کلیه در ایران + تصویر


فاجعه ای به نام فروش کلیه + تصویر در زیپ فایل !

اگر در گذشته آگهی‌‏های خرید و فروش کلیه را روی باجه‌‏های تلفن می‌‏دیدیم، تعجب می‌‏کردیم، اما این سال‌‏ها نه تنها نصب آگهی ها و درج شماره تلفن برای اینگونه معاملات دردآور بر در و دیوار شهر دیگر عادی شده بلکه حتی از دیدن دلالان کلیه در خیابان آنقدرها هم متعجب نمی‌‏شویم! چراکه پی بردن به این حقیقت تلخ، سخت است اما دل سپردن به حکایت فقــر، سخت تر ...

کلیه، نباشید کارمان زار است ! کار کلیه گرفتن مواد زائد خون است مثل سدیم، پتاسیم ... با کلیه کارهای دیگری هم میشود کرد ... فرستادن دختر به خانه بخت، دادن شهریه، زدن به زخمی از زندگی؛ اما فروختن و خریدن کلیه معامله ایست که هر دو طرفش عاجزند یکی بی پول و آن یکی بی کلیه و در صورت انجام معامله یکی به کلیه می رسد و یکی به پول ! یکی پول را حافظ آبروی زندگی اش می کند و یکی دیگر هم باید نگران باشد که کلیه پیوندی اش پس نزند.

ایران 35 هزار بیمار دیالیزی دارد ... هفته ای 3 روز دیالیز ! برای بیماری در روستای دور افتاده به حرف آسان است ! كليه در كشور حداقل بقیمت 15 ميليون تومان خرید و فروش میشود و گاهی این قیمت به گروه خونی هم بستگی دارد. به نقل از انجمن حمايت از بيماران كليوی، تعداد بیماران کلیوی ۲۰ درصد افزایش یافته و این انجمن ادعا می کند که 95 % کلیه های پیوندی در ایران خریده شده و فرهنگ اهداء عضو در ایران جا نیفتاده است !

دریافت زیپ فایل تصاویر تبلیغات گسترده برای فروش کلیه

آدینه ناهید شید/16/ امرداد /2570 شاهنشاهی