۱۳۸۸ اردیبهشت ۷, دوشنبه

چند نمونه از احکام خمینی برگرفته از رساله خمینی - قسمت اول

چند نمونه از احکام خمینی برگرفته از رساله خمینی (قسمت اول)

مساله 16 – آب کر: مقدار آبیست که اگر در ظرفی که درازا و پهنا و گودی آن هریک سه وجب و نیم است بریزند و آن ظرف را پر کند و وزن آن از صد و بیست و هشت من تبریز بیست مثقال کمتر است که 906/383 کیلوگرم میشود. (ببینید چه جور درازا و پهنا و گودی دلیل نظافت و پاکی شده!!!)

مساله 17 – اگر عین نجس مانند بول و خون بآب کر برسد چنانچه آن آب بو یا رنگ یا مزه نجاست را بگیرد نجس میشود اگر تغییر نکند نجس نمیشود ( یعنی اگر نجاست بآن آب کر برسد و رنگش تغییر نکند (مگه میشه) بروان آقا میتوانند براحتی از آن سرکشیده و نوش جان کنند. )

مساله 64 –در چهار جا تخلی حرام است: اول درکوچه های بن بست درصورتیکه صاحبانشان اجازه نداده باشند (هیچ صاحبی اجازه نمیده!!! مردم مگه عقلشان کمه اجازه بدهند!!) دوم:در ملک کسی که اجازه تخلی نداده است. سوم در جائی که برای عده مخصوصی وقف شده است مثل بعضی از مدرسه ها چهارم: روی قبر مومنین درصورتیکه بی احترامی به آنان باشد ( از این فتوا میشود فهمید که در کوچه های غیر بن بست که محل عبور و مرور مردم هست تخلی جایز است!!! و مردم میتوانند آنجا را به مستراح تبدیل کنند مبارکمان باشد!! ببینید اگر ما یک مسلمان واقعی بودیم چه شهر تمیزی پیدا میکردیم!! دیگر اینکه گفته تخلی بر سر قبر مومنین...... اگر از نظر بی احترامی نباشد جایز است!!)

مساله 71 - اگر بعد از نماز شک کند که قبل از نماز مخرج را تطهیر کرده یا نه نمازیکه خوانده صحیح است ولی برای نمازهای بعد باید تطهیر کند (آخه این چیزهارو اگر بمن نمیگفتند من خودم عقل نداشتم بفهمم)

مساله 72 – استبرا عمل مستحبی است که مردها بعد از بول انجام میدهند و آن دارای اقسامیست و بهترین آنها اینستکه بعد از قطع شدن بول اگر مخرج به غائط نجس شده اول آنرا تطهیر کنند بعد سه دفعه با ا نگشت میانه چپ از مخرج غائط تا بیخ آلت بکشند و بعد شست را روی آلت و انگشت پهلوی شست را زیر آن بگذارند و سه مرتبه تا ختنه گاه بکشند و پس از آن سه مرتبه سر آلت را فشار دهند (بیچاره انگشت میانمان!!) ( خوب این مال مردهاست مازنها چیکار کنیم!! )

مساله 73 – آبیکه گاهی بعد از ملاعبه و بازی کردن از انسان خارج میشود و بآن مذی میگویند پاک است.(ببینید چطور تعلیم میشویم و جلق حلال به چه صورتی آموخته میشود!!!)
مستحب است در موقع تخلی جائی بنشینید که کسی اورا نبیند ( این دستورات مال دیوانگان هست عاقلها خودشان میدانند) و موقع وارد شدن به مکان تخلی اول پای چپ و موقع بیرون آمدن اول پای راست را بگذارند. و همچنین مستحب است در حال تخلی سر را بپوشانند (آخه ... به شقیقه چه مربوطه) و سنگینی بدن را برپای چپ بیاندازند.( فلسفه سر معلوم است که مبادا آقا بر سر خود تخلی نماید!! اما کدام پای را اول جلو بگذارد و از برای چه سنگینی بدن را بر پای چپ بیاندازد هنوز برای هیچ طبیب یا مومنی روشن نشده است!!! خدایا زین معما پرده بردار!!!

مساله 79 – نشستن روبروی خورشید خانم و ماه در موقع تخلی مکروه است ولی اگر عورت خودرا بپوشاند مکروه نیست در موقع تخلی ( خوب شما بگوئید اگر عورتمان را بپوشانیم چطوری تخلی کنیم!!!!!!!!!!!). نشستن روبروی باد و در جاده و خیابان و کوچه و درب خانه و زیر درختی که میوه دارد (بیچاره درختان بی میوه) و چیز خوردن و توقف زیاد و تطهیر کردن با دست راست مکروه میباشد (بیچاره دست چپمان!!) و همچنین است حرف زدن در حال تخلی ولی اگر ناچار باشد با ذکر خدابگوید اشکال ندارد.( ببینید هنگام تخلی باید در مواردی ذکر خدا گفت که شامل قرائت قران هم میباشد و همچنین رو به قبله تخلی کردن هزار عقوبت دارد و ببینید که چطور اهل دین ماه و خورشید را هم مثل قبله مقدس کرده اند!!!
که نباید روبروی آن حتی الامکان نشست).

مساله 83 – نجاسات یازده چیز است : اول بول دوم غائط سوم آب منی چهارم مردار پنجم خون ششم و هفتم سگ و خوک هشتم کافر نهم شراب دهم فقاع یازدهم عرق شتر نجاست خوار ( باید اضافه کنم که خون آدمی جزو نجاسات آمده ولی چرک بینی و گوش و بدن اگر خون نداشته باشد پاک است جل الخالق)
( باید باز هم اضافه کنم که شراب تا سال پنجم نبوت طیب و طاهر بود و همه مسلمانان مثل سایر ادیان یهود و مسیحیت شراب را همچون سلسبیل مینوشیدند اما بعللی بعدا" تحریم گردید آنهم نه بشکلی که علمای قشری و متعصب تفسیر میکنند) ( بازهم اضافه کنم که عرق شتر نجاست خوار نجس است ولی عرق الاغ نجاست خوار و نظایر آنها جزو نجاسات نیامده است و پاک است!!!!.)

مساله 84 – بول و غائط انسان و هر حیوان حرام گوشتی که خون جهنده دارند که اگر رگ آنرا ببرند خون از آن جستن میکند نجس است ولی فضله حیوانات کوچک مثل پشه و مگس که گوشت ندارند پاک است!!! ( باید بگویم همه حیوانات و انسان بعلت داشتن شاهرگ وقتی سرشان را ببرند و یا رگشان را بزنند خواهی نخواهی خونشان می جهد و هیچ حیوانی نیست که شاهرگ نداشته باشد آقای ملا!!! درضمن آقایان پیشوایان دین مبین اسلام اگر ماهی های بزرگ را میدیدند که بهنگام سر بریدنشان چه خونی از آنها می جهد میفهمیدند خون ماهی هم جهنده هست و هرچه فرموده اند جزو خزعبلات است!!! ) ( باید بازهم اضافه کنم که فضله انواع پشه های معمولی و مالاریائی و سوسک و کرم داخل نجاسات و مگس که کثیف ترین حشرات و ناقل میکروبهاست پاک است گوارای وجودشان !!! )

مساله 86 – بول و غائط حیوان نجاست خوار نجس است و همچنین بول و غائط حیوانی که انسان آنرا وطی کرده (یعنی با آن نزدیکی سکسی کرده) و گوسفندی که گوشت آن از خوردن شیر خوک محکم شده است نجس است ( باید اضافه کنم که وطی حیوانات با تعریفی که آقا فرموده اند نوعی تشویق است یعنی فقط بول و غائط حیوان وطی شده با انسانرا نجس اعلام کرده اند !!! و بول و غائط حیوان وطی نشده پاک است بخورید که ویتامین دارد!!! )
(قسمت دوم احکام الهی خمینی در آینده نزدیک)
این پیام به تاریخ دوشنبه7 اردیبهشت 2568شاهنشاهی نوشته شده است

۱۳۸۸ فروردین ۳۱, دوشنبه

اثبات وجود یا عدم خدا (قسمت اول)

اثبات و یا عدم وجود خدا: (قسمت اول)

در راستای وجود و یا عدم خدادوستی از من سوال کرده بود من یشنهاد ایشان را انتخاب خوبی دیدم برای نوشتاری در پست جدیدم
من در جواب این دوست و اشخاصی که مرتب از خودشان و دیگران میپرسند آیا خدا هست یا نه؟! نظرات خودم که از تجربیات و کتابها سرچشمیه میگیرد بعلاوه نظر اشخاص بزرگ میآورم امیدوارم که در رفع این سوال همیشگی بشر کوشش بجائی کرده باشم.
و اما آیا خدا هست یا نه؟!!! سوال خوبی هست:
دوستان به اختصار میگویم وجود خدا را و نبودن آنرا هیچکس تا به حال نتوانسته ثابت کند و نتوانسته انکار کند هردو این سوال تا ابد در پرده ابهام باقی میماند !!! دانشمندان میگویند اول بار در جهان چیزی نبوده و فقط توده ابری بوده که بسرعت بدور خود میچرخیده و بعد از آن توده ابر مانند سیارات جدا شده اند و زمین به این شکل آفریده شده ولی این دانشمندان نگفته اند آن توده ابر اولیه را کی درست کرده و فقط جواب تا آن جا هست و از آنجا به قبل در پرده ابهام هست و کسی عقب تر نمیتواند برود این یعنی بن بست!!!
نظریه دوم : نظریه ادیان هست که در قران هست که دنیا در شش روز و درجائی در هشت روز ساخته شده که ما کم و بیش راجع به آن میدانیم و من اینجا به اختصار اشاره کردم ولی باز در قران نگفته خدائی که این جهان رادر شش روز یا هشت روزآفریده (امان از این ضد ونقیض قران) هست اورا کی آفریده ؟!!! این یعنی بن بست !!!!
از آنجا که در این دنیا هر مصنوعی صانعی دارد میرویم به اثبات خدا !!!و انکارش!!!
کسروی دراین باره چه میگفت ؟ کسروی میگوید خدائی هست که همه جهان را و همه مردم را آفریده اما او هم میگوید ما نمیدانیم اورا کی آفریده و نمیتوانیم هم پیدا کنیم که کی اورا آفریده پس دنبالش اصلا" نروید
که کار بیهوده ای هست ولی فقط بدانید که خدائی هست منتها کسروی میگوید من خدائی را که در دین یهود معرفی شده که در یک شب تاریک بدنبال پیغمبرش تا صبح میدود (چه کار زشتی ) که بیا و ختنه کن که موسی هم تا آخر عمرش ختنه نمیکند(برخلاف دستور خدایش یهوه!!!) و خدائی که در دین اسلام معرفی شده که روی تختی نشسته و فرشتگان (ببخشید ملائک) زیر آنرا گرفته اند وجودش را قبول ندارم ( که به نظر هر خردمندی درست است از جمله خودم) کسروی حرف دانشمندان را در مورد توده ابرو چرخشش هم تقریبا" پذیرفته اما میگوید آن توده ابر را کی آفریده؟!! ولی کسروی میگوید حتم بدانید که خدائی هست!!! (ولی من میپرسم (البته این نظر شخصی من هست) کسروی جان تو از کجا میدانی که حتما" خدائی هست چون هم دانشمندان و هم دینها و مذاهب و هم خودت تماما" به بن بست رسیده اند که اصل و ریشه که در بالا گفتم از کجا آمده است؟!!! چون هر مصنوعی قاعدتا" باید صانعی داشته باشد! اثبات صانع خدا هم که تا به امروز به بن بست رسیده و همیشه هم در بن بست میماند!!! ولی کسروی اضافه میکند خدا هست ( درسته که میگه اصلا" دنبال اثباتش نروید چون فایده ندارد و ما باز هم میرسیم به بن بست در نتیجه همه ما آخرش به بن بست میرسیم ).
نتیجه گیری عقل و خردخودم از بحث بالا: بعد از خواندن و مطالعه اشخاصی مثل کسروی و دانشمندان در این مورد تجربیات خودم در این دنیا ما نه میتوانیم خدا را اثبالت کنیم و نه میتوانیم انکارش کنیم پس هرکه پرسید خدا هست فقط باید بگوئیم ما نمیدانیم که خدا هست یا نیست!!! و دنبالش هم نروید که بجز وقت تلف کردن و سردرد چیزی حاصل آدمیزاد با این عقل و خرد نمیشود!!! ما در این دنیا فقط و فقط وظیفه داریم به امورات خودمان و به همنوعنمون درایران و دنیا برسیم اثبات و یا انکارش از حد فکر و عقل و خردمان خارج است همین !!!


این مطلب به تاریخ سه شنبه اول اردیبهشت 2568 شاهنشاهی نوشته شد.