۱۳۸۹ شهریور ۹, سه‌شنبه

به مناسبت بیستم ماه رمضان و ضربت خوردن علی بن ابیطالب



همه با هم در روز قدس
برای آزادی ایران

از هر رنگی هستیم
یک صدا
نه غزه نه لبنان جانم فدای ایران

جمعه ساعت 10 صبح

**********************


به مناسبت بیستم ماه رمضان و ضربت خوردن علی بن ابیطالب بشنویم و بخوانیم خصوصیات علی بن ابیطالب را:

سوالاتی رایج و مشهور در مورد علی بن ابیطالب:
 
در اینجا فهرستی از رفتار و عقاید و عملکرد علی ابن ابیطالب و بعضا" محمد رسول خدا را میآورم و بعضی ازآنها را هم با کمی شرح به مناسبت ضربت خوردن علی توضیح میدهم و بقیه را به علت به درازا کشیده شدنش بعد موکول میکنم – اینها همان سوالات دوستداران علی و اسلام و شیعه هست که مرتب به روی آنها گفتار و پافشاری میکنند تا ارزشهای ایرانی بودن خودرا بدست باد و دشمنانش ( که خودشان هم سر سختانه و گیج وارانه و جنون وارانه  شریکش هستند ) بدهند:

1- آیا علی و محمد دژ استوار ارتجاع اموی بودند یا نه؟
2- اخلاقیات و رفتار علی بن ابیطالب و محمد و یارانش در استقرار اسلام چه بوده؟
3- ضعف و محافظه کاری و مصلحت گرائی علی بن ابیطالب در برخورد با اشرافیت و ابوبکر و عثمان چه بوده؟
4- آیا علی عدل داشته؟
5- ثروت ها و دارائی های علی چقدر بوده؟
5- آیا زهد علی با داشتن آنهمه ثروت (  بعد از حملاتش به قبایل یهودی )  بدرد مردم این دنیا میخورد؟
6- در مورد زنان چه رفتاری را می پسندیده و به دیگران توصیه میکرده است؟
7- دستورات رسول خدا به علی در مورد جماع با زنان چه بوده؟
8- آیا علی همای رحمت بوده یا همای وحشت؟
9- کارنامه علی بن ابیطالب و اعراب بیابونی در رکاب علی چه بوده؟
10- کشتار های علی در استخر و شهرهای ایران ؟
11- گفتار و کردار علی و محمد رسول خدادر هنگام پیروزیها؟
12- مجموعه احادیث نقل شده از سوی علی بن ابیطالب در مورد زنها
*******
و اما شرحی از بعضی از شماره های این فهرست ( امیدوارم وقت بگذارید و تا انتها بخوانیدش ):

1- کارنامه علی ابن ابیطالب و اعراب بیابانی در رکاب علی ابن ابیطالب:

بلاذری مینویسد:
اشعث ابن قیس آذربائیجان را فتح کرد و در آن شهر را به روی سپاه اسلام گشود در زمان عثمان وی والی اذربائیجان شد و در زمان امام علی در سمت خود ابقا شد.  او شمار زیادی از خانواده های عرب را روانه آذربائیجان کرد تا در آنجا سکنی گزینند .  عشایر عرب از بصره و کوفه و شام راهی آذربائیجان شدند.  عده معدودی از عربان زمینهای مجوسان را خریدند لیکن اکثر عربان برای مصادره کردن زمینهای مجوسان با یکدیگر مسابقه نمودند یعنی هر گروهی هر چه میتوانست مصادره میکرد بدین صورت اموال و زمینهای ایرانیان یکی پس از دیگری به تاراج گذاشته شد و امام علی خلیفه وقت با آن مخالفتی ننمود.
جهت بررسی و آشنائی بیشتر با این مظهر شجاعت و عدالت و مردانگی و سخاوت و ... والیان و سرداران گوش به فرمانش با محبان خاندان خود و مردمانی که حتی پادشاهان و ایرانشان با هدف عوام فریبی و توجیه تبهکاری و جنایت های عدیده شان در حق مردم مظلوم زحمتکشان پای در زنجیر تحت رهبریشان خود را کلب (سگ) آستان علی یا سگ درگاه علی می نامند و ملا و روضه خوانشان بر بالای منبر عوعو کنان در صدر اثبات مدعای سگ بودنشان بر می آید !! همان به که به تاریخ مراجعه شود!!
تنها نمونه وار یادآوری می کنیم که در زمان خلافت علی ابن ابیطالب طایفه حسکه در سیستان  از فرمانهای سپاه علی سر پیچی کردند ! علی سوگند یاد کرد که 4000 تن از این طایفه را خواهم کشت!!
بلاذری مینویسد :
راهزنی و غارتگری در زمان خلافت علی به اوج خود میرسد!!! به طوری که به خود نام لصوص به معنای راهزنان داده بودند!!!
بلاذری در باره نحوه برخورد با اسیران ایرانی در دوران خلافت مولای متقیان و امام شیعیان علی ابن ابیطالب که حکومت عدل و عدالت پرورش را به مدت سی سال با گوشت و پوست و استخوان در سرزمین بلا زده مان تجربه می کنیم می نویسد:
در یکی از جنگها در نواحی خوارزم عربان شمار بسیار زیادی اسیر گفتند !! زمستان بود !! در راه بازگشت رختهای ایرانیان را از آنان گرفته و کنده شد عده کثیری از اسیران از سرما و یخ تلف شدند!!
با همین مختصر در می یابیم که جهادگران و مجتهدین فی سبیل الله کمترین قصد و نیتی در اشاعه دین اسلام و برقراری مساوات و برادری نداشته اند!! بلکه بزرگترین هدف و غایت خواسته و آرزویشان به دست اوردن زمین / پول و برده بوده است!!!
در یک کلام مجاهدین صدر اسلام و سرداران عرب که اکثرا" در زمره اصحاب و انصار پیامبر و سرداران بوده و در رکاب او شمشیر زده بودند که اسلام پناهانی چون سلطان محمود غزنوی / چنگیز خان مغول / هلاکو خان و حاج روح الله موسوی خمینی گجستک و دارو دسته جنایتکار و آدمکشش . 
علی و فرزندانش همان قدر به ایران و ایرانی می اندیشیده اند که هزاران روحانی وابسته به دستگاه خلیفه گری شیعه!!  جهادگران و مجاهدین فی سبیل الله که سواد خواندن و نوشتن نداشته اند تفاوت کافور و نمک طعام را نمی دانستند و از تفاوت ارزشی و ذاتی طلا و نقره بی خبر بودند چگونه و با چه قدرتی می خواستند به دیگران بیآموزند و آنان را از ضلالت و گمراهی برهانند !!! با کدامین دانش و بینش وجود خدا در آسمان و فرمانروائی او بر جهان و کائنات را استدلال می کردند؟!!

***از هم میهنانی که به پاکی و غیرت علی احساس شرف میکنند میگویم به جای نهج البلاغه  که 400 سال بعد از فوت علی بن ابیطالب نوشته شده کتابهای تاریخی مثل تاریخ طبری و تاریخ سیستان و کتاب بلاذری را بخوانند که منبع نوشته های تاریخ طبری هم هست

بن مایه:
کتاب اسلام و منشور زن ستیزی
از فرزاد جاسمی

* کشتار علی در شهر استخر:
در زمان امام علی، مردم استخر چندين بار قيام کردند. علی در يکی از آن موارد «عبدالله بن عباس» را در راس لشکری به آنجا گسيل داشت و شورش توده ها را در سيل خون فرونشاند (فارسنامه ابن بلخی، ص 136).
در مورد ديگر که مردم استخر شوروش کردند علی « زياد بن ابيه » که از خونخواری و آدمکشی به انوشيروان دوم لقب گرفته بود به آنجا گسيل داشت تا به سرکوبی اين قيام بپردازند.
 در مورد جنايات و کشتار مردم استخر توسط زياد بن ابيه کتابها و روايت زيادی نوشته و نقل شده است(رجوع کنيد به کتاب مروج الذهب، جلد دوم ص29).


 حضور امام حسن و امام حسین و پدرشان علی ابن ابیطالب در ایران:*

طبری می نویسد:
سعید بن عاص لشگری راهی گرگان نمود !! مردم انجا از راه صلح آمدند سپس 100 هزار درهم خراج و گاه 200 هزار درهم خراج به اعراب میدادند !! لیکن قرارداد از طرف ایرانیان بر هم خورد و آنان از دادن خراج به مدینه سرباز زدند و کافر شدند !!
 ( خوب شدند که شدند به تو چه مربوطه پدرسوخته های دزد غارتگر اموال مردم)
یکی از شهر های کرانه جنوب شرقی دریای مازندران ( خزر ) شهر تمیشه بود که به سختی با سپاه اسلام نبرد کرد سعید بن عاص شهر را محاصره کرد و آنگاه که آذوقه شهر به اتمام رسید مردم از گرسنگی زنهار (امان) خواستند !! به آن شرط که سپاه سعید بن عاص مردمان شهر را نکشد!! لیکن بعد از عقد قرار داد سعید بن عاص تمام مردم شهر را از لب تیغ گذراند

در این کشتار نا جوانمردانه:
عبدالله پسر عمر – عبدالله پسر عباس (عموی پیغمبر) – عبدالله پسر زبیر – حسن ابن علی ( امام دوم شیعیان ) – حسین بن علی ( امام سوم شیعیان ) در راس لشگر اسلام قرار داشتند!!
بنازم به این امامان اول و دوم و پدرشان علی ابن ابیطالب




2- زن از دیدگاه اسلام ( محمد و علی):

زن از دیدگاه محمد:
حقوق و جایگاه اجتماعی زن در نظام اسلامی جلوه دیگری از تبعیض نژادی / جنسی و طبقاتی در اسلام است!!
نظر قران حضرت محمد و حضرت علی درباره زن عموما" منفی است!!
از نظر قران زنان کشتزار مردان اند و مرد بعنوان مالک ملک حق هرگونه تصرف و تسلطی را بر زن دارد!!
این تبعیض و برتری از نظر قران امری "خدادادی" است!! در این دیدگاه کتک زدن و تنبیه کردن زنان بوسیله مردان حق طبیعی و مسلم است!!
( سوره بقره آیه های 223 و 228 / سوره نسا آیه های 11 و 34 و 38 و تاریخ یعقوبی ج 1 ص 506 )
 همچنین زناشوئی با "کنیزکان مومن" بر زناشوئی با " کنیزکان مشرک" ارجحیت و برتری دارد!!
 ( سوره توبه آیه 60 / سوره نور آیه های 31 و 34 / سوره بقره آیه های 221 / سوره نسا آیه 25 / سوره مومنون آیه های 5 و 6 / سوره معارج آیه های 29 و 30 )
حضرت محمد در" خطبه وداع" از زنان بعنوان اسیرهایی یاد می کند که در اسارت مردان هیچگونه اراده و اختیاری از خود ندارند !! ( نهج الفصاحه صص 291 – 292 و 301 / العبر ابن خلدون ج 1 ص 464 )

زن از دیدگاه علی:
حضرت علی نیز همواره زن را بعنوان " مار " / " شیطان " / " کژدم " و " ناقص العقل " یاد کرده است!!
او خطاب به اصحاب خود می گفت:
" ای مردم ! زن ها از ایمان و ارث و خرد کم بهره اند اما نقصان ایمان شان به جهت نماز نخواندن و روزه نگرفتن است در روزهای حیض و جهت نقصان خردشان آنست که در اسلام گواهی دو زن بجای گواهی یک مرد است...!!
پس از زن های بد پرهیز کنید و از خوبان شان برحذر باشید ( یعنی حسابی بندازیدشان دور ) و در گفتار و کردار از آنها پیروی نکنید!! ( نهج البلاغه ج 1 صص 179 – 180 ج 6 صص 1114 – 1192 – 1193 )
قوانین اسلامی نیز در تمامی موارد ( ازجمله وراثت /قضاوت / ازدواج / طلاق و غیره ... ) عدم تساوی زن و مرد را تائید و تصدیق می کنند !! در حقیقت برتری مرد در کلیه شئون خانوادگی و اجتماعی از اصول اساسی حقوق اسلامی است!!

بن مایه:
اسلام شمناسی جلد 1
از: علی میرفطروس


*3-  و در اینجا کتابهائی برای روشن شدن موضوع و زندگی و برخوردهای علی بن ابیطالب را در موارد مختلف زندگی را میگذارم تا با مردی که هم خودش و هم پسرانش دستش به خون ایرانیان آلوده است بیشتر آشنا شویم:


1- دانلود کتاب علی شیر حق یا یک دغلکار؟

2-علی و دشمنی با ایرانیان

4- گفتار و کردار علی هنگام پیروزیها

1- درجنگ خیبر همه مردم را از دم تیغ گذراندند و از کشته ها پشته ها ساختند.  در این جنگ هزاران تن را دست و پا بریدند و در بیابان رها کردند!!

2- در جنگ خندغ : چند سد تن را که دستگیر کردند گروهی را دست و دسته ای را پا بریدند و به ستونها آویزان نمودند و بسیاری از بازماندگان کشته شده ها را که پیرزنان و پیرمردان بودند در بیابان رها کرده و زن و بچه ها را به بردگی بردند!!

 3- از سال چهارم تا هستم گریز محمد از مکه به مدینه که تنها برای دست انداختن به دارائی یهودیان و چاپیدن کاروانها بود به بهانه های گوناگون همه مردم را به دم شمشیر دادند و زن و بچه ها را به بردگی کشاندند!! همه جا فرمان کشتار به دست علی انجام شد!!!!

4- علی به فرمان محمد هفت سد تن از یهودیان بنی قریظه را که به دروغ به آنها زینهار و پناه داده بودند در یک روز سر بریدند !! کار سر بریدن این هفت تن به دست علی و زبیر انجام گرفت !! در آن روز همه دشت و بیابان را ناله و فغان بچه ها و زنان پر کرده و جوی خون در هر گوشه ای روان بود!!

5- در سال سوم گریز محمد از اینکه به مدینه در جائی به نام نحران که تیره سلیم بود تازشی تند و سهمگین نمودند و همه مردان و زنان را کشتند و دارائیشان را به پروه و چادرهایشان را به آتش کشاندند!!

6- در شبیخونی به دژ القرده یک تن را زنده نگذاشتند و همه مردم را با سنگدلی و به گونه ای دلخراش کشتند و همه چیز را به ویرانی کشاندند.
7- محمد در جنگ دژ زبیر فرمان داد تا به روی دژ زبیر آب ببندند تا مردم ناگزیر شوند از آن بیرون آیند!!
چون آب همه جا را فرا گرفت و مردم ناگزیر بیرون آمدند آنها را دستگیر کردند و به رسم تازیان و به دستور قران دست و پاهایشان را یکی پس از دیگری بریدند و در بیابان رها کردند تا با رنج و درد جان دهند!!

8- محمد در یکی از تازشهایش به کاروان قریش دستور داد در چاه آبی که از آن مینوشیدند زهر بپاشند !! کاروانیان نا آگاه از زهر در چاه از آن آب نوشیدند و بیشترشان با درد و رنج جانکاه مردند !! سپس آنها را در چاه ریختند و محمد بر سر چاه رفت و گفت: آیا سیراب شدید ؟!!

9- تیره بنی نظیر را کشتاری سهمگین کردند و انگاه محمد فرمان داد تا همه خرماستانها را که تنها راه درآمد برای زندگیشان بود به آتش بزنند و همه را یکجا بسوزانند!!

10- در شبیخون به کاروان قریش در جائی به نام نخله زن و مرد و بچه کاروانیان را کشتند!! محمد که سخت در خشم بود به علی دستور داد تا چشمان عمر بن خزر سرپرست کاروان را از کاسه درآورد و دست و پایش را ببرد و در بیابان رها سازد!!

11- محمد کسی به نام محمد طلحه را فرستاد تا خانه شوبلم یهودی را که گروهی در آنجا گرد آمده بودند به آتش بکشاند در آتش از دست و پا بریدن و در بیابان رها کرد!!

12- کنانه بن ربیع سردار دژی به نام خیبر زنی بسیار زیبا به نام صفیه دختر حی بن اخطب را داشت کخ محمد فریفته او شده بود!! برای آنکه بتواند او را به دست بیآورد دستور داد تا شوهرش را چهار پاره کنند!! محمد همان شب کشتن شوهر زن را به خوابگاه خود میکشاند و با زور با او همبستر میشود!!
( این کار محمد هم درست وارونه فرمان های دستور های الله در قران خود او بود که میگوید نباید با هیچ زنی بیش از آنکه چهار ماه و ده روز بگذرد آمیزش جنسی نمود . سوره 2 آیه 234)

*** وقتی محمد خلاف آیه خودش و حرف خودش عمل میکنه علی هم به خوارج میگه قران زنده منم و باید حرف من را اطاعت کنید وگرنه سرتان را میبرم که برید !! و در زمانه ما هم آیت الله های امروزی هم که خود را دنباله پیغمبر میدانند بالای حرف قران دستورات خودشان را صادر میکنند و به اجرا میگذارند حرف هم بزنی با خدا و پیغمبر جهاد کردی و مستوجب به زندان رفتن و شکنجه و تجاوز و بعد هم اعدام هستی!! / حالا دیدید این آخوندها عین قران و عین رفتار محمد را در این زمانه دارند اجرا میکنند!!

13- حسنی القریضی زنی بود که سنگی به سوی محمد پرتاب کرده و به او ناسزا گفته بود محمد پس از آمدن به مکه او را دستگیر میکند و سپس در برابر چشمان مردم دستور میدهد تا نخست دست و پایش را یکی پس از دیگری ببرند و پس از نیمروز رنج دادن گردن اورا بزنند.
14- در جنگ بدر به پیشنهاد یکی از نزدیکانش به نام حباب منذر همه چاه های آب را ویران میکنند!!

15- هنگامی که عقیته بن ابی محط از سرداران دشمن در جنگ بدر به دست محمد دستگیر میشود محمد دستور میدهد بیدرنگ گردن اورا از تن جدا نمایند. او فریاد میزند تو که پیغمبر خدائی بگو فرزندانم را چه کسی سرپرستی خواهند کرد؟ محمد پاسخ میدهد: فرزندانت به جهنم !!!!

16- محمد همه آنهائی که به دشمنی با او سروده هائی داشتند فرمان داد تا سرهایشان را با خنجر در جلوی همه از تن جدا نمایند!!

17 علی در جنگ نهروان بیش از چند هزار تن از پیروان خود را که زیر سرپرستی عبدالله سبا بودند در آتش انداخت و زنده زنده سوزاند!!

18- علی چند هزار تن از مردمی را که خوارج نام داشتند بگونه باور نکردنی کشتار کرد!!

** اینهم سخنی از پیرو دلباخته علی خمینی گجستک در باره او که گفته همه آخوندها میباشدو در همه نوشته ها به گستردگی آمده است:
روز خوارج روزی است که امیر المومنین سلام الله علیه شمشیرش را کشید و این فاسد ها را مثل غده سرطانی درو کرد و تمامشان را کشت آن روز روز یوم الله بود!!
*** روزهائی که خدای تعالی برای تنبیه به ملتها به آنها زلزله وارد میکند سیل وارد میکند توفان وارد میکند و خلاصه به مردم شلاق میزند که آدم بشوید اینها روز خداست و و چیزهائی است که به خدا مربوط میشود!!! ( 17 شهریور ماه1358 تازیان و تازی پرستان – شهر گوم یا قم )


19- علی در بهار سال 29 گریز محمد از مکه به مدینه که فارس و کرمان به هم پیوسته بودند و با تازیان پیکار میکردند لشگری به سرداری زیاد بن ابیه فرستاد تا کشتار نمایند!! ( همش کشتار نموده این پیغمبر )
تازیان مردم این دو شهر را کشتند و بسیاری از زن و بچه ها را به بردگی بردند!! علی با دیدن آنها دستور داد آنها را میان سربازانش پخش کنند !!

21- در تابستان همان سال ( یعنی 29 گریز محمد از مکه به مدینه ) مردم نیشابور از پرداخت باج و خراج سر باز زدند علی به دو فرزند خودش حسن و حسین دستور میدهد تا به نیشابور رفته مردم را سرکوب نمایند!! فرزندان علی یعنی حسن و حسین بسیاری از مردم را دست و پا بریدند!!

22- یعقوبی تاریخ نویس بسیار سرشناس در دفتر خود در باره کشتار علی مینویسد که دستورهای او آنچنان هراس انگیز و سهمناک بودند که در پندار نمیگنجند!!
او می نویسد که علی در یک تازش گروهی را آتش زد و زنده زنده سوزاند و دسته ای را در میان دود خفه کرد و بسیاری را انگشتان دست و پا برید و دیوارها را بر سر گروهی دیگر فرود آورد و آنها را به گونه ای دلخراش کشت!!

تاریخ یعقوبی ( پوشینه 137 -138)
23- در مروج الذهب آمده است که علی در یک روز دوهزار و پانسد تن را که مردم تیره ارد بودند به گونه
ای باور نکردنی کشت !! این کشتار آنچنان سهمناک بود که دیگر کسی بازنماند که با دیگری همدردی کند!! تاریخ یعقوبی (پوشینه 1 برگ 729)

24- علی در تازش به دژی عبدالله حضومی و هفتاد تن از یاران او که در دژ بودند آتش زد و آنها را زنده زنده سوزاند !!

24- سر بریدنهای علی آن اندازه فراوانند که نمی توان همه آنها را بازگو کرد !! تنها بسنده است که گفته شود که او از بریدن سر زن مانند حسنی القریظی تا پیرمرد هشتاد و نود ساله ای چون مرحب و عمر بن عبدوود سر باز نزده و با سنگدلی روز و شببه بریدن سر و گردن بیگناهان میگذراند.

بنازیم به محمد و علی

 این پیام به تاریخ چهارشنبه تیر شید 10 شهریور ماه 2569 شاهنشاهی برابر با
10 شهریور ماه شمسی تحمیلی تازی و تازی پرستان نوشته شد.

۱۳۸۹ شهریور ۳, چهارشنبه

شعبان جعفری در استخدام دولت مصدق (حقایقی در مورد شعبان جعفری) / همراه با دانلود کتاب آسیب شناسی یک شکست اثر دکتر علی میرفطروس ( تاریخ نویس معاصر )


* در راستای حقیقت یابی مطالبی در وبلاگها خواندم که ترجیح دادم مطلب وبلاگ این بار من در مورد شعبان جعفری و رفتار مصدق با او با توجه به کتاب آقای مکی و دکتر علی میرفطروس ( تاریخ نویس معاصر ) باشد در این راستا لینک کتاب آقای دکتر علی میرفطروس با نام آسیب شناسی یک شکست (درمورد مصدق ) را اینجا میگذارم تا دوستانی که میخواهند با حقایق تاریخی آشنا شوند از همین جا آنرا دانلود کرده و بخوانند امیدوارم حقایق تاریخی بزودی بر همه ایرانیان آشکار شود به امید روزی که خرد و وجدان و حقیقت ها بر بیچارگی های تاریخی و سیاسی پیروز شودلینک کتاب را از
میتوانید بردارید – موفق باشید.

و اما متن مورد بحث ما

شعبان جعفری در استخدام دولت مصدق!!
( حقایقی در مورد شعبان جعفری )

در رویدادهای مربوط به 28 مرداد 1332 ، عموما" از شعبان جعفری (معروف به بی مخ) – بعنوان:
عامل اصلی بسیج ازاذل و اوباش برای سرنگونگی دولت مصدق یاد کرده اند ،
 گذشته از توهین و تحقیقی که در این باور نسبت به دکتر مصدق وجود دارد پرسیدنی است:
در حالیکه تمام نیروهای نظامی و انتظامی – با صدها تانک و توپ و تفنگ – تحت اختیار و فرمان دکتر مصدق بودند واقعا" مشتی ازاذل و اوباش چگونه می توانستند یک دولت ملی را سرنگون سازند؟!!
اینگونه دلایل نمونه دیگری از فرافکنی های ملی ما است
برای گریز از قبول کمبودها و کاستی ها و اشتباهات ...
 واقعیت اینست که شعبان جعفری تا ظهر 28 امرداد ماه در زندان بودو در واقع پس از سقوط مصدق از زندان آزاد شد!!

از این گذشته ، اسناد تاریخی نشان می دهند که شعبان جعفری در سال 1330 به استخدام دولت مصدق درآمده بود و در ان دوره در سرکوب و قلع و قمع مخالفان مصدق ، نقش اساسی داشته است بطوری که در واقعه 14 آذر 1330 و کشته شدن عده ای و حمله شعبان جعفری و ایادی او به ادارات ، روزنامه های غیر توده ای مخالف مصدق ( از جمله: روزنامه های فرمان ، داد ، آتش ، سیاسی و طلوع ) و بازتاب گسترده این واقعه در مجلس ، جمال امامی در جلسه 19 آذر مجلس ، متن ابلاغ استخدام شعبان جعفری را که بر طبق دستور ریاست شهربانی کل کشور ( تیمسار مزینی ، منصوب و منتخب دکتر مصدق ) از تاریخ 15 آبان 1330 با حقوق 3000 ریا به استخدام شهربانی درآمده بود به این شرح قرائت کرد:
" اداره دائره ، شعبه ، رونوشت ، گزارش مورخ 20/8/30 ، وزارت کشور
شهربانی کل کشور:
محترما" به عرض عالی میرساند ، تیمسار سرتیپ نخعی ، ریاست اداره معظم ریاست شهربانی کل کشور ، مقرر فرمودند از تاریخ 15 آبان ماه 1330 شعبان جعفری با ماهی 3000 ریال حقوق از اعتبار محرمانه استخدام گردد.
برای استحضار خاطر مبارک ، گزارش عرض تا هر نوع امر و مقرر فرمائید اطاعت گردد.
رئیس اداره حسابداری محرمانه – خدائی

جمال امامی ( پیشنهاد کننده اصلی نخست وزیری دکتر مصدق در 8 اردیبهشت 1330 ) در این باره افزود:
این تیمسار سرتیپ شعبان بی مخ است که خانه مردم را غارت می کرده است و در مقابل این خدمات با ماهی 3000 ریال در شهربانی استخدام شده است... روزنامه های طلوع ، داد ، سیاسی ، فرمان ، جانسپاران و آتش که توده ای نیستند و با حزب توده مبارزه می کردند آنها هم غارت شده اند...
پس بگوئید هر کس با دولت ما مخالف است یا موافق نیست یا تنقید میکند با او مبارزه می کنیم و او را غارت می کنیم.
( از کتاب مکی – کتاب سیاه – ج 4 ، صص 306 و 356 و نیز صفحات 297 ، 301 ، 302 ، 309 ، 336 به نقل از مذاکرات مجلس ، 19 آذر ماه 1330 ؛ متینی ، صص 276 – 277 )

* مصدق ضمن تائید اقدام نیروهای انتظامی در سرکوب تظاهرات 14 تیر و ابراز تاسف از مجروح شدن افراد هیچ پاسخی به انتقادات نمایندگان مجلس درباره استخدام شعبان جعفری در شهربانی تهران نداد.
پس از این حادثه مدیران 21 روزنامه غیر توده ای با صدور اعلامیه هائی به دلیل " عدم امنیت شغلی "  بطور دسته جمعی ، در مجلس شورای ملی و سپس در مجلس سنا متحصن گردیدند.

بن مایه:
نسک: آسیب شناسی یک شکست از دکتر علی میرفطروس
 ( نویسنده و تاریخ نویس معاصر )
************************************************************************

این پیام به تاریخ چهارشنبه اورمزد شید 3 شهریور ماه 2569 شاهنشاهی برابر با 
3 شهریور ماه 1389 خورشیدی تحمیلی تازی و تازی پرستان نوشته شد.

۱۳۸۹ مرداد ۲۶, سه‌شنبه

عکس روی جلد مجله تایم / نتیجه طرفداری شدید طالبانها از فرامین اسلام و گوش دادن به دیدگاه علی در مورد ناقص العقل بودن و ناقص الهمه چیز بودن زنان

عکس روی جلد مجله تایم / نتیجه طرفداری شدید طالبانها از فرامین اسلام و گوش کردن آنها به دیدگاه علی در مورد زنان که میگوید: زنان ناقص العقل و ناقص الایمان و ناقص البخت و ناقص ال همه چیز هستند!!

این نوشته های زیر احکام و سخنان محمد هست راجع به زنان از نهج الفصاحه خودتان که بخوانید میفهمید چرا شوهر این زن 18 ساله طالبانی در افغانستان این بلا را سر زنش آورده پس لطفا" دیگر نگوئید طالبانها بدند /  آخوندها بدند و اسلام راستین خوبه!!
این هم گوشه ای از اسلام راستین که دکتر شریعتی ها و مومنین از آن حرف میزنند و به ما پرخاش میکنند که اسلام واقعی فرق داره با اسلام اینها فرقش را ثابت کردم!!!!!!!!!

زناني كه بدون دليل موجهي طلاق مي‌خواهند، بوي بهشت بر ايشان حرام است. (ش 1021، ص 359)
لازم به تاكيد است كه: خشونت، كتك زدن، هوو آوردن، خرجي ندادن و… دلايل موجهي براي طلاق نيستند! 
در نتیجه خواندن این سخنان در نهج الفصاحه و نهج البلاغه فهمیدیم که شوهر این زن بی گناه هست ایشان دستورات دینیشان و دستورات محمدیشان را اجرا کرده اند و کار بدی هم نکردند



مردان بر زنان حقوقي دارند و زنان در برابر مردان تكاليفي: «حق شوهر بر زن آن است كه بدون اجازه‌ي او، جز روزه‌ي واجب نگيرد و اگر گرفت گناهكار است [و از او] نپذيرند. و بدون اجازه‌ي او [مرد] چيزي از مال او را به كسان ندهد. اگر داد ثوابش از شوهر و گناه [آن] از زن است. و از خانه‌ي او [مرد] بي اجازه بيرون نرود و اگر رفت خداوند و فرشتگان غضب، او را لعنت كنند، تا توبه كند يا بازگردد؛ اگر چه شوهرش ستمگر باشد!» (ش 1388، صص 445 تا 446


در رابطه با اجبار به زندگي با يك مرد، حتا اگر ستمگر باشد، چند بار تاكيد شده است كه خداوند زناني را كه چند بار شوهر مي‌كنند، و به همان اولي ـ اگر چه خيري هم نداشته باشد ـ بسنده نمي‌كنند، دوست نمي‌دارد. (ش714ص 299) و (ش 1146، ص 383) زناني كه بدون حضور شاهد شوهر مي‌كنند، زناكارند. (ش 1112، ص 376) متاسفانه در اين بحث، تكليف مرداني كه بي‌حضور شاهد زن مي‌گيرند، مشخص نشده است!!


هر زني كه بدون اجازه‌ي شوهرش از خانه بيرون برود، مورد خشم خداست تا به خانه برگردد، يا شوهرش را راضي كند. (ش1020، ص 359) در همين رابطه، محمد، زناني را كه از خانه‌هاي خود، دامن كشان براي شكايت از شوهرهاشان بيرون مي‌روند، دشمن مي‌دارد. (ش960، ص 348)


در رابطه با لزوم تحمل مردان، در هر شرايطي آمده است كه اگر مردي هيچ خيري به زنش نرساند، مهم نيست، ولي اگر زني در رابطه با بي‌خيري شوهرش اعتراضي بكند، تمام اعمال نيكش بي‌اثر مي‌شود. (ش 226 ص 198)


«سه كسند كه از آن‌ها سخن مگوي… كنيز يا بنده‌اي كه از آقاي خود گريخته و در حال گريز مرده باشد. و زني كه شوهرش از او دور باشد و مخارج او را بپردازد و او در غيبت شوهرش آرايش كند. از آن‌ها سخن مگوي!» (ش1224، ص 403) و (ش 1233، ص 405) يكي از مايه‌هاي خوشبختي مرد، زن پارسايي است كه ديدارش مرد را مسرور مي‌كند و چون مرد غيبت كند، او را بر حفظ عفت خويش امين بداند و… يكي از مايه‌هاي بدبختي مردان اين است كه زنان زباني دراز داشته باشند و بر حفظ عفتشان امين نباشند، و زناني كه مرد را به رنج دراندازند. (ش 1242، ص 408


ـ از  نهج‌الفصاحه، مجموعه‌ي كلمات قصار حضرت رسول‌الله اكرم (ص) انتشارات جاويدان، چاپ سوم، 1377، تهران، ترجمه‌ي ابوالقاسم پاينده


 و اما ماجرای دردناک اثبات اسلام راستین مومنین و روشنفکران ایران:




                                    
باور دارم عکس روی جلد این هفته‌ی تایم، می‌تواند یکی از همان عکس‌ها گردد. این عکس از آن عایشه، زن خجالتی و ۱۸ ساله‌ی افغانی است. عایشه ازدواج ناموفقی در سنین کودکی داشته و توسط خانواده‌ی همسرش آزار می‌دیده، او از خانه‌ی شوهر فرار می‌کند اما دادگاه(!) طالبان رای به بریدن بینی و گوش‌های او در قبال گناه بزرگش بخاطر نجات جان بی‌ارزش زنانه‌اش می‌دهد! برادر شوهر عایشه او را محکم نگاه می‌دارد، شوهرش ابتدا گوش‌ها و سپس بینی او را می‌برد. حالا عایشه این‌طور زندگی می‌کند، این صورت کنونی زنی ۱۸ ساله است. می‌بینید، بدون آرایش هم سخت زیباست! 

حادثه‌ای که بر سر عایشه آمده، مربوط به سال‌های قدرت طالبان در افغانستان نیست، این حادثه، همین سال قبل رخ داده. این به عقیده‌ی عایشه، و به درستی، بخاطر سازش دولت افغانستان با طالبانی‌هاست. عایشه در حال که صورت آسیب‌دیده‌اش را لمس می‌کرد گفت: «این کاری است که آن‌ها با من کرده‌اند. چطور می‌توانیم با آن ها صلح کنیم؟»
در ماه جون، کرزای صلحی ضمنی با طالبانی‌ها کرد، «تام مالینووسکی» ، یک دیده‌بان صلح، در این‌باره با کرزای ملاقات کرد. کرزای اما اولویت را به زنده نگاه داشتن می‌دهد تا رعایت حقوق‌ انسانی افغان‌ها. مالینووسکی اظهار کرد: «کرزای از من پرسید کدام‌یک مهم‌تر است؟ حفاظت از حقوق یک دختر برای رفتن به مدرسه، یا نجات زندگیش؟» این‌طور که به نظر می‌رسد، آقای کرزای قرار است مردم افغانستان را به قیمت بریده شدن گوش، بینی، انگشتان، دست و پا بالاخره جوری زنده نگه دارد! این مصالحه، به حق، زنان افغانی را بخاطر امنیت و زندگی‌شان نگران می‌سازد.

                                                                              

اما درباره‌ی این عکس، که توسط عکاس اهل آفریقای‌جنوبی، جودی بایبر، گرفته شده خبرنگار «تایم» می‌خواست ابتدا از امنیت جانی عایشه پس از چاپ این عکس مطمئن شود. عایشه دقیقاً می‌داند با چاپ این عکس، سمبل دردهای زنان افغان بخاطر آسیب‌های طالبان خواهد شد. او اکنون در مکانی سِرّی و تحت محافظت زندگی می‌کند. قرار است عایشه برای جراحی ترمیمی به آمریکا فرستاده‌شود. همچنین «تایم» بخاطر آثار ترسناک این تصویر تکان‌دهنده بر کودکان عذرخواهی کرده‌است. با این وجود، کسی چندان به کودکان افغان فکر نمی‌کند که با خطر رفتن پایشان روی مین دست به گریبانند، و احتمال دارد هم‌بازی‌هایشان را با دست و پای قطع شده ببینند، و این‌که این تصاویر چه آسیب‌های روحی مخربی بر آن‌ها وارد می‌آورد. تایم این عکس را به مثابه یکی از هزاران اسناد افشا شده در سایت ویکی‌لیکس می‌‌داند که در حضور نیروهای آمریکایی در افغانستان رخ داده‌است، چرا که این عکس، ترکیبی است از حقیقت تأثر انگیز و بینشی بر چگونگی زیستن در سرزمین افغانستان و پی‌آمد تصمیماتی است که با دروغ و پنهان‌کاری اتخاذ می‌شود.
شخصاً این عکس را برابر با میزان انسانیت دنیایی که در آن می‌زییم، می‌دانم. چیز رنگی و شادی وجود ندارد. مسلماً عایشه، تنها یکی از قربانیان سبعانه نگری و کوته فکری و خشک‌مغزی ایدئولوژی طالبانی است. گمان نمی‌برم این تنها صورت دفرمه شده توسط طالبان باشد و خوشبین نیستم که هزاران انگشت و دست و پا و سر بریده نشده، روی خاک افغانستان نیفتاده باشد. اگر از این تصویر با بی‌تفاوتی «شکر خدا برای ما اتفاق نمی‌افته»، «بی‌خیال، خودم این‌قدر بدبختی دارم» بگذریم، یا بگوییم «این‌که چیزی نیست، آمریکا صد برابر بدترش رو کرده تو افغانستان» یعنی چیزی از روان بیمار طالبان، در ما هم هست، فقط بروز نیافته. هر جنایتی حتی علیه یک تن، توسط هر کس انجام شود، جنایتی علیه تمام بشریت رخ داده. تحمل وحشی‌گری و مصالحه و سکوت، راهی را برای ایجاد هزاران داستان تراژیک دیگر باز می‌گذارد و اگر تنها در سکوت ناظر این ماجراها باشیم، عین همدستی در جنایت است. قصد «تایم»، آزار بیننده و چنگ زدن بر وجدانش است، و قصد من از نشر این مطلب، آزار شماست! صورت کنونی عایشه را فراموش نکنید، دختری که بدون هیچ آرایشی، هنوز هم سخت زیباست. این مطلب را، هرگز فراموش نکنید!
 
به نقل از وبلاگ "يك پزشك"


این پیام به تاریخ چهارشنبه تیر شید 27 امرداد ماه 2569 شاهنشاهی برابر با
27 امرداد ماه 1389 شمسی تحمیلی تازی و تازی پرستان نوشته شد.

۱۳۸۹ مرداد ۲۱, پنجشنبه

تلاش برای باز سازی چهره خامنه ای : آقا بعضی از شبها شام هم در خانه ندارد!!!!!!!!!!!!!!!!



Pars Daily News / پارس دیلی نیوز

  تلاش برای بازسازی چهره خامنه ای:"آقا"بعضی از شب‏ها شام هم در خانه
ندارد!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!

تلاش برای بازسازی چهره خامنه ای جنایتکار، مسابقه در تعریف از قاتل
جوانان ایران!!!


کیوان بزرگمهر:

این روزها در بین رسانه‏های حکومتی ایران یک داستان مکررا
تکرار می‏شود: "سادگی زندگی آقا" و "داستان کشف او توسط مجلس خبرگان".
منظور از "آقا"، آیت الله خامنه ایست، و این تبلیغات در حالیست که دیگر
واژه دیکتاتور با نام رهبر جمهوری اسلامی همراه شده است؛ رهبری که باید
نظرش "فصل الخطاب" باشد.


با گذشت بیش از یک سال از شکل گیری جنبش سبز، موج اعتراض‏های خیابانی در
ایران فروکش کرده و مسئولین جمهوری اسلامی در صددباز سازی چهره رهبر
جمهوری اسلامی برآمده اند؛از کیهان شریعتمداری گرفته تا تابناک محسن
رضایی و عصر ایران.


سید علی خودمون

"مقام رهبری بر روی یک موکت ساده و چند فرش مندرس روزگار می‏گذراند"،
"بعضی از شب‏ها شام هم در خانه ندارد"، "برای تهیه منزل شخصی برای
فرزندانش با مشکل مالی روبرو است".... این موارد را اگر کنار اخباری که
در مورد درایت آیت الله خامنه ای برای حل معضلات در نشریات دولتی درج می
شود، بگذاریم می‏شود همان چیزی که رسانه‏های حکومتی این روزها به جد
دنبال آن هستند.

در همین راستا، روزنامه کیهان در بازگو کردن ابعاد شخصیتی و زندگی آیت
الله خامنه‏ای توسط یکی از محافظانش آنچنان دچار اغراق و گزافه گویی شد
که دفتر رهبری را مجبور به تکذیب برخی موارد مطرح شده در این روزنامه
کرد. این نشریه که مدیر آن، نماینده ایت الله خامنه ای است، از قول محافظ
خامنه ای نوشت:
"دركتاب خاطرات آقاي حيدر واعظ كاشاني اهل قم در باره آقاي خامنه اي از
قول آقاي بهاالديني چه فرمودند آنهم در چه سالي؟ ايشان(واعظ كاشاني) مي
گويند من در اتاق بودم و هر 2 داماد آقاي بهاالديني نشسته بودند. پسرآقاي
بهاءالديني وارد شدند و گفتند: مجلس خبرگان آقاي منتظري را به قايم مقام
رهبري انتخاب كردند. ايشان نگاهي به پسرشان انداخت و فرمودند: نه اينطور
نيست. پسرشان گفتند: مجلس خبرگان انتخاب كرد تمام شد. ايشان دوباره
فرمودند: نه اين طور نيست بعد از امام خميني، رهبر ما آقا سيد علي
خودمونه.در انتخاب آقاي منتظري اصلا آقاي خامنه اي امام جمعه بوده نه
رييس جمهور. مسايلي كه بين عرفا و بزرگان و مراجع مي گذرد ما نمي بينيم.
اينها مسايل مادي است ما مي بينيم نه مسايل غيرمادي و برداشتشان با ما
فرق دارد. در عالم ديگري هستند و ما به تحليل آنها وارد نيستيم.

مطالبي از خصوصيات ايشان: سيره‌هايي وجود دارد كه ما مجازيم بگوييم. برخي
موارد را راضي نيستند ما بگوييم و جامعه بداند و ما نمي‌گوييم ولي
ديده‌ايم. به اهلش مي‌توان گفت كه اثرگذار باشد در زندگيشان. چيزي كه
ايشان را به مقام مرجعيت و رهبري رساند فقط و فقط خودشان و رفتارهايشان
است....در سفر پس از رهبري ايشان به قم خيلي از علما و بزرگان حتي تا
عوارضي قم آمده بودند جهت استقبال مانند آيت الله جوادي آملي. آيت الله
حسن زاده آملي خودشان براي ورود آقاي خامنه اي به قم خودشون به ورودي شهر
قم آمدند ولو اينكه ايشان را نيز نديدند. سخنان ايشان در مورد آقاي خامنه
اي در ديدار با رهبري بسيار عجيب بود و من در تمام اين مدت من و ديگران
فقط گريه مي كرديم و آنها در فضاي ديگري بودند. بسيار متواضعانه با ايشان
برخورد مي كرد و با صفا.

ما با آقاي موسوي كاشاني مسئول دفتر رهبري بيت آقاي جوادي رفتيم و اعلام
كرديم آقا مي خواهد بعد از نماز مغرب بيايد ديدار شما. ايشان فرمودند:
"بگوييد نيايد، واقعا مي گويم. منزل من بسيار بسيار حقير است وگنجايش
ايشان را ندارد. من خواهشم اين است اگر مي خواهند بزرگي كنند بيايند
قدمشان روي چشمم ولي خانه من گنجايش ايشان را ندارد. من حاضرم بارها
بارها خودم بيايم خدمتشان. بگوييد با اين شرايط من راضي نيستم بيايند. ما
به رهبري اعلام كرديم اين گفته را و رهبري فرمودند: ما اگر برويم منزلشان
خيلي چيزها گيرمان ميايد. اين برخورد ايشان بسيار متواضعانه و باكرامت
بود.

نماز مغرب عشا خدمتشان رفتيم وگفتيم كه آقا انشاالله امشب تشريف ميارن،
با بچه هاي حفاظت ايشان هماهنگ كرديم تا اطراف خانه پست حفاظتي بگذارند و
همسايه ها نيز اذيت نشوند. آقاي آملي پيش ما ايستاده بودند و ما گفتيم
شما بنشينيد تا ايشان نزديك شوند ما خبرتان مي دهم. ايشان گفتند من از
صبح تا الان منتظرم اصلا آرام و قرار ندارم. ما گفتيم اقلا شما بگذاريد
تا از دفتر(قم) حركت كردند ما به شما اطلاع مي دهيم. ايشان از هنگامي كه
خبر حركت رهبري را شنيدند در خانه ايستاده بودند و منتظر بود. وقتي آقا
تشريف آوردند ايشان سريع دويدند درب ماشين را باز كردند و تلاش كردند دست
آقا را ببوسند ولي آقا ممانعت كرد. ايشان پياده شدند و داخل خانه شدند و
آقاي آملي تا دست آقا را نبوسيدند كوتاه نيامدند. برخورد ايشان با رهبري
بسيار متواضعانه و خود را حقير و كوچك مي گرفتند و آقا نيز با ايشان
متواضعانه برخورد مي كردند....."

این مطلب با واکنش دفتر آقای خامنه ای رو به رو شد: پایگاه خبری
پارلمان‌نیوز، به نقل از "روابط عمومی دفتر مقام معظم رهبری" از نارضایتی
رهبر جمهوری اسلامی از درج این مطلب خبر داد و نوشت: "در پی درج مطلبی به
نقل از یكی از محافظان مقام معظم رهبری (مدظله‌العالی) در یكی از
روزنامه‌های كثیرالانتشار به تاریخ 16 خرداد 89 یكی از مسوولان دفتر مقام
معظم رهبری رسما اعلام كرد: مطالب مذكور شامل تحریفات گسترده و خلاف واقع
فراوانی می‌باشد و نشر آن نارضایتی جدی معظم‌له را به دنبال داشته است.
لذا این دفتر موكدا به مسوولان و دست‌اندركاران مطبوعاتی و رسانه‌ای
توصیه می‌كند از درج هر گونه مطالب غیرموثق و غیرمستند خودداری نمایند."

اما این نارضایتی باعث نشد که مدتی بعد همان نشریه خبر از چاپ "روايتي
شيرين از سفر رهبر فرزانه انقلاب به استان سمنان با عنوان هزار و سيصد و
سمنان در 192 صفحه و همراه با آلبوم تصاوير" خبر دهدو این بار از قول یکی
از کسانی که برای استقبال از علی خامنه ای جمع شده بودند، بنویسد: "من يك
بار ديگه هم آقا رو ديدم. دوران جووني. با چند نفر از هم دوره اي هامون
رفته بوديم مشهد. تعريف آقا رو زياد شنيده بوديم. گفتيم بريم مسجد كرامت
ببينيمشون. رفتيم اما در مسجد رو بسته بودن. هر طور بود آدرس خونشون رو
گرفتيم كه بريم. البته قبلش فكر كرديم، گفتيم حالا ما رفتيم؛ اگر مخالفا
ريختن تو خونه ما چيزي نداريم از خودمون دفاع كنيم. اين بود كه از يه
مغازه كه گاري تعمير مي كرد چند تا پيچ گوشتي خريديم؛ گذاشتيم تو
جورابامون. به هر حال رفتيم منزل آقا. يادمه اون روز يك خانواده مشهدي
مهمان آقا بودند كه آقا به بچه شون كه قاري قرآن بود مي گفتند مي توني
امسال نفر اول قرائت قران توي خراسان بشي؟... بعد هم كه مهموناي آقا رفتن
اومدن سروقت ما. با ما روبوسي كردن و احوالپرسي. يادمه اون روز وقتي كه
توي چشمان آقا نگاه كردم احساس كردم يك خورشيد ته دلم روشن شد..."

بعد از آن هم سایت تابناک این روند را ادامه داد.این رسانه وابسته به
سردار رضایی در چهاردهم فروردین ماه سال جاری در مطلبی به نقل از رضا میر
کریمی، نویسنده وکارگردان سینما از سفر رهبر جمهوری اسلامی با هواپیمای
عمومی به مشهد خبر داد و مدعی شد: "آقا فقط سفرهاي رسمي دولتي را با
پرواز اختصاصي مي‌روند. سفرهاي شخصي [كه عمدتا هم سفر زيارتي به مشهد
است ] را مثل همه مردم، با پروازهاي عمومي مي‌روند."


در چند ماه اخیر از این دست روایت‏ها و خاطرات را می‏توان به کرات در
رسانه‏های مختلف پیدا کرد: گزارشی با عنوان روايتی متفاوت از حضور رهبر
انقلاب در حرم مطهر رضوی در مورد سفر خامنه‌ای به مشهد در تعطيلات عيد
(سایت تابناک، ۵ فروردين ۱۳۸۹) و یا خاطرات خواندنی ناطق نوری از مبارزات
رهبر انقلاب (سایت الف، ۱۳ بهمن ۱۳۸۸) و مطلبی با عنوان تخريب رهبری،
آخرين حربه‌ دشمن (سایت الف، ۳ تير ۱۳۸۸) و....


هر چند مجتبی ذالنور، جانشين نماينده ولی فقيه در سپاه پاسداران در گفتگو
با ايلنا گفته است: "ما توانستيم که يک فوتباليست را به مردم خود
بشناسانيم اما نتوانسته‌ايم رهبری را آن طور که بايد معرفی کنيم."


روی دیگر تصویرآقا

وقتی بحث معرفی رهبر پیش آمد، و همراه با پررنگ شدن نقش مجتبی خامنه‏ای،
فرزند دوم ولی فقیه، گزارشی مفصل با نام رازهای زندگی خامنه‏ای منتشر شد
که تصویری کاملا متفاوت از آنچه رسانه‏های حامی رهبری مدعی آن هستند را
برای مردم به نمایش ‏گذاشت. گزارشی که نشان می‏داد علی خامنه‏ای به شکلی
گسترده‏ امکانات مالی حاصل از درآمدهای نفت را در خدمت زندگی شخصی خود و
ثبات پایه‏های حکومتش در آورده است. به موازات انتشار این گزارش، چند
صباحی هم خبر وجود یک حساب بانکی با سپرده‏ای چند صد میلیارد دلاری در
یکی از بانک‏های انگلستان به گوش رسید که گفته می شد متعلق به مجتبی
خامنه‏ای است.

اینکه بتوان به روشنی گفت کدام دسته از ادعاهای فوق به واقعیت نزدیک‏تر
است کار چندان ساده‏ای نیست، اما در این بین حلقه‏های حفاظتی متعدد و غیر
قابل نفوذ پیرامون بیت رهبری در میدان پاستور را شاید بتوان حقیقی‏ترین
تصویر از زندگی رهبر جمهوری اسلامی دانست.علاوه بر این سفرهای آقای خامنه
ای به نقاط مختلف ایران، که گاه به طور کاملا مشهود تا میلیاردها تومان
هزینه در بر دارند، شاید تنها گزینه آشکار و عیان برای حدس زدن آن چیزی
باشد که در هزارتوی بیت ولی فقیه حکومت اسلامی می‏گذرد.

اما حالا سئوال اساسی این است: چرا تا سال گذشته تعداد این گونه مطالب در
رسانه‏های حامی رهبر جمهوری اسلامی به نحو قابل توجهی کمتر از امروز بوده
است؟و از سوی دیگر:چرا هیچ کس از میان منتقدان وضع موجود که تا سال گذشته
هنوز در دایره خودی‏های نظام جا داشتند، تا کنون چنین خاطراتی از رهبر
ایران ذکر نکرده اند؟

کیوان بزرگمهر

====================


این پیام به تاریخ پنج شنبه اورمزد شید 21 امرداد ماه 2569 شاهنشاهی برابر با
21 امرداد ماه 1389 شمسی تحمیلی تازی و تازی پرستان نوشته شد.

۱۳۸۹ مرداد ۱۴, پنجشنبه

عکس شیر زن ایرانی / مروری بر سیاست خارجی دولت احمدی نژاد - ببینید احمدی نژاد و دولتش در داخل و خارج از کشور چه ارزشی دارد؟!!!!






 مروری بر سیاست خارجی دولت احمدی نژاد

ببینید این احمدی نژاد و دولتش در داخل و خارج از کشور چه ارزشی دارد؟
واقعا" ببینید!!!!!!
 
عکس : شير زن ايراني 

اين چهره را به خاطر بسپاريد اين چهره خانمي است که در کارخانه اپادانا سرام قزوين  وظيفه اش چک کردن کاشي ها و علامت زدن کاشي هاي خراب است و وقتي احمدي نژاد به نزديکي او رسيد بدون اينکه حتي برگردد وقتي احمدي نژاد سلام کرد حتي جواب سلام او را نداد و وقتي محمود پرسد دختر خانوم کار شما چيست؟ بدون اينکه حتي برگردد يکي از کاشي هاي علامت زده شده را بالا گرفت  : (يعني اينکه خودت ببين)! و بعد به کارش ادامه داد.
باورتان نمي شود حرکت به قدري توهين آميز بود که احمدي نژاد فهميد دخترک به عمد اين کار را کرده کاش بوديد و مي ديديد که چقدر بهش برخورد و با عصبانيت آنجا را ترک کرد



مروری بر سیاست خارجی دولت احمدی نژاد
جـــرس: 
بلافاصله یک روز پس از تصویب و اجرایی شدن تحریم های فراگیر و مضاعف اتحادیه اروپا علیه جمهوری اسلامی و چندین ساعت بعد از اظهارات نماینده ایران در آژانس بین المللی انرژی اتمی پیرامون "آمادگی ایران جهت آغاز مذاکرات بدون قید و شرط هسته ای"، محمود احمدی نژاد، آغاز دوباره مذاکرات اتمی را، کاملا "مشروط" به شروط ماه گذشته دانست، تا جامعه جهانی در اوج تردید نسبت به برنامه های اتمی جمهوری اسلامی، و در مواجهه با رفتار دوگانۀ دولت ایران، واکنشی دوگانه از خود نشان دهد.


اظهارات احمدی نژاد بلافاصله پس از تسلیم نامه ایران به مدیرکل سازمان بین المللی انرژی اتمی، که علی اصغر سلطانیه (سفیر و نماینده دائم ایران در آژانس)، طی آن آمادگی ایران را برای از سرگیری مذاکرات هسته ای "بدون هیچ پیش شرطی" اعلام کرده بود، چیزی بیش از دهن کجی به مواضع رسمی کشور و تشدید بدبینی بین المللی به برنامه های اتمی ایران نبود، که ادعای برنامه های هسته ای صلح آمیز و شفافش، سالهاست - بدلیل بازیها و شعارها- مورد تردید جامعه جهانی قرار گرفته است.

اسفندماه سال گذشته، محمد خاتمی سیاست خارجی شعاری، دوگانه و ماجراجویانۀ دولت محمود احمدی نژاد در سطح منطقه و جامعه جهانی  را  مورد اشاره قرار داده و خواستار پرهیز دولت از تداوم سیاست خارجی ماجراجویانه شده بود.
رئیس جمهور سابق ایران خاطرنشان کرده بود "نباید چون دشمن داریم در دنیا ماجراجویانه عمل کنیم و مواضع و حرف هایی بزنیم که ریشه نداشته باشد و هزینه‌های زیادی به بار بیاورد."

هزینه های مورد اشاره محمد خاتمی چیزی نبود مگر همان که بواسطه عملکرد و سیاست های محمود احمدی نژاد، برای اولین بار بزرگترین اجماع جهانی در تاریخ سازمان ملل علیه یک کشور - و آنهم ایران - صورت گرفت و برای اولین بار در تاریخ، پرونده ایران به عنوان متهم به شورای امنیت رفت، تا با صدور پنج قطعنامه (چهار قطعنامه تحریم)، بعنوان قاضی ارشد سازمان ملل، جامعه جهانی را روبروی ایران قرار دهد.

ناگفته پیداست تداوم سیاست خارجی ماجراجویانه دولتِ نزدیک به محافل امنیتی و سپاه، و رئیس دولت علاقه مند به تیتر یک رسانه ها، در یک جمع جبری اتحاد و اجماع دیگر كشورها – حتی کشورهای مدعی دوستی- بر علیه ایران را تشدید کرده و از سوی دیگر میزان انزوای جهانی و منطقه ای ایران را دامن زده است.

دیپلماسی تمسخر، تهدید و استهزا:
محمود احمدی نژاد طی پنج سالی که گذشت سعی کرد با استفاده از کاراکتر و ادبیاتی متفاوت با پرنسیب یک رئیس جمهور، در داخل و حتی سطح بین المللی در درجه اول جلب توجه کند و در درجه دوم، با استفاده از چاشنی فحش و واژه های رکیک کوچه بازاری و همچنین ادا های تمسخرآمیز، "دیپلماسی عمومی" خود را به نمایش عموم بگذارد.

اگر سیاست خارجی دولت احمدی نژاد را که غالبا متاثر از مشاورین و حلقه های پرده نشین وی می باشد، بتوان روی منحنی ساده ای ترسیم کرد، چگالی آن در نقاطی چون "تمسخر"، "رجز خوانی و تهدید"، "تشر" و درنهایت تمنای مذاکره"، قابل رویت و تامل خواهد بود.

آغاز به کاری طوفانی:

روی کار آمدن دولت احمدی نژاد، باعث تغییراتی در ترکیب نهادهای گوناگون زیر مجموعه دولت، ازجمله تغییراتی در ترکیب نهادهای تصمیم سازی سیاست خارجی ایران شد. در یکی از بحث انگیز ترین این تغییرات، دولت با تغییر درترکیب شورای عالی امنیت ملی، علی لاریجانی را جایگزین حسن روحانی، رئیس تیم مذاکره کننده اتمی ایران کرد و اعضای تیم مذاکرات هسته‌ای ایران کاملاً تغییر کرد. در بدنه دستگاه دیپلماسی ایران نیز تغییراتی صورت گرفت. برای مثال حدود ۴۰ سفیر ایران در سایر کشورها، ازجمله بیشتر سفرای ایران در کشورهای اروپایی به تهران فراخوانده شدند تا چهره‌های خاصی جایگزین آنها شوند.
حضور لاریجانی نیز بعد از مدتی قابل تحمل نبود و شخصی همراه بنام سعید جلیلی لازم بود، تا نگرانی و دغدغه ای از بابت تاوانِ بازیهای رئیس دولت نداشته باشد.

مانور اولیۀ هسته ای:
پروسه برنامه اتمی ایران نیز که از سالهای قبل از انقلاب آغاز و پس از توقفی ۱۰ ساله (ناشی از انقلاب و جنگ) مجددا دنبال شد، در دولت احمدی نژاد سعی گردید به نام وی تمام شود و حکم قهرمانی این ماجرا را بنام وی امضا کند.

گفتنی است دست یابی ایران به غنی سازی اورانیوم نیز، در ماههای آخر دولت اصلاحات صورت گرفت، که آن نیز باعث تحریم ایران نگردید، چرا که توسط رییس جمهور وقت اعلام شد و ایران در این زمینه شفافیت نشان داد. اما در جریان راه اندازی رسمی سانتریفیوژها برای تولید کیک زرد در نطنز و جشن هسته‌ای که با پروپاگاندای دولت احمدی نژاد (در دولت نهم) و همزمان چنگ و دندان نشان دادن به اسراییل و آمریکا صورت گرفت، فصلی نو در پرونده اتمی ایران باز شد.

لازم به ذکر است هیچ تحریمی (پیرامون مسئله اتمی) در دوره خاتمی علیه ایران شكل نگرفت و پرونده ایران به شورای امنیت نرفت و سیاست خارجی واقع گرایانه دولت خاتمی به گونه ای بود كه توانست در حین رسیدگی به پرونده هسته ای رابطه اش را با جامعه جهانی حفظ كند.

نمایش هولوکاست:
سیاست خارجی ماجراجویانه و بحران ساز احمدی نژاد که برای حل یک بحران، علاقه مند به ایجاد بحرانی جدیدتر بود، بازی دیگری را با بازی گردانی محمدعلی رامین (مشاور رئیس دولت در امر هولوکاست) آغاز کرد، تا بتواند در اوج آغاز بحران هسته ای، آنرا تحت الشعاع قرار بدهد؛ اما اوضاع را در سطح جهان بدتر از گذشته کرد.

رئیس دولت عاشق تیتر شدن در رسانه های جهان - حتی در زیمباوه- براحتی توانست تصویر نازیبا، بحران ساز، ماجراجو و صلح ستیزی را از ایران به نمایش بگذارد.

محسن امین زاده، معاون سابق وزارت خارجه ایران در دولت اصلاحات، پیرامون این بازیِ رئیس دولت گفته بود "در طول تاریخ سازمان ملل، تنها دو قطعنامه مصوب مجمع عمومی سازمان ملل با اتفاق آرا، به نام دو رئیس جمهور ایران ثبت شده است. قطعنامه اول درخصوص پیشنهاد خاتمی مبنی برتعیین سال ٢۰۰١ میلادی به عنوان سال تمدن ها بود، که به دلیل اعتبار و اهمیت و جهان شمولی پیشنهاد، همه كشورهای جهان، حتی مخالفان ایران، از پیشنهاد خاتمی حمایت كردند و بازتاب زیادی داشت.
و قطعنامه دوم علیه اظهارات رئیس جمهور ایران و درمورد هولوكاست و به منظور به رسمیت شناخته شدن همیشگی هولوكاست پس از سخنان احمدی نژاد بود.

*همه كشورهای جهان - از جمله دوستان ایران- برعلیه نظر رئیس جمهور ایران رای دادند و بزرگترین پیروزی برای اسراییل در مجمع عمومی سازمان ملل متحد محقق شد.

احمدی‌نژاد در جریان این پرده از نمایش خود، طی کنفرانسی تحت عنوان «جهان بدون صهیونیسم»، گفته بود که "انشاءالله به خواست خداوند شاهد جهانی بدون آمریکا و صهیونسیم خواهیم بود." و تاکید کرد "اسرائیل به زودی از نقشه جغرافیا حذف خواهد شد."

در بازی پرده های دیگر این نمایش، احمدی نژاد با افسانه خواندن کشتار یهودیان، در اردوگاه‌های مرگ آلمان نازی، این مسئله تاریخی را زیر سؤال برد و در گام بعدی خواستار جابه جایی اسراییل شد.

مسئله فلسطین و اسراییل:
در مورد بحران فلسطینیان و اسراییل نیز، دولت احمدی نژاد سعی کرد خود را شاگرد اول این بحران جا بزند و در این رهگذر، از گروههای فلسطینی ها هم تندتر موضع گیری کرد و مانور داد.

بنا به اظهارات محسن امین زاده، "مواضع خاتمی در حمایت از فلسطینیان خیلی محكم تر از احمدی نژاد بود و حتی وقتی تونی بلر بعد از حادثه ١١ سپتامبر با خاتمی تماس گرفت تا بر سر مساله مبارزه با تروریست، ایران به جامعه بین المللی كمك كند، خاتمی هم برای بلر شرط گذاشت و گفت ما به شرطی می توانیم كمك كنیم كه لبنانی ها و فلسطینی ها را كنار گروه های تروریستی مثل القاعده نگذارید چرا كه اینها برای دفاع از حقوق انسانی شان می جنگند و این موضوع با جنایات طالبان و القاعده بسیار متفاوت است."

در نمونه ای دیگر، ماجرای اخیر غزه نشان داد در موضعگیری های تند و شعار علیه اسرائیل، این محمود احمدی نژاد است که دوست دارد شهرت جهانی پیدا کند، اما آنکه عرب ها قهرمانش می دانند، رجب طیب اردوغان، رئیس دولت ترکیه است.
گرچه احمدی نژاد به دلیل بیانات تند ضداسرائیلی و ضدآمریکایی سعی کرد میان بخش بزرگی از توده های جهان عرب محبوبیت کسب کند و نام آنرا "دیپلماسی عمومی" بگذارد، اما عرب ها برای اردوغان بیشتر هورا کشیده و فریاد "شکراً شکراً" سر دادند، آن هم در حالی که او هیچگاه خواستار ریشه کن کردن اسرائیل نشده بود.

و نکته جالب توجه تر اینکه با وجود نقشی که جمهوری اسلامی سعی کرد در پایان دادن به اشغال جنوب لبنان ایفا کند و هر گوشۀ آن کشور نشانه ای است از کمک ایران به بازسازیهای جنگی، اما در بازارهای لبنان، کالاهای ایرانی در برابر کالاهای ترکیه تقریبا وجود ندارند، به همان اندازه که کمکهای ترکیه به لبنان و گروههای لبنانی، در مقابل کمکهای گشاده دستانه ایران هرگز به چشم نخواهد آمد.
و جالب تر آنکه وزیر خارجه لبنان همیشه از میان متحدان ایران در جنبش اَمَل انتخاب می شود، اما میز هیئت لبنانی، هنگام سخنرانی محمود احمدی نژاد در سازمان ملل خالی ماند.

کمی این سو تر در سوریه نیز، تجار کشورهای همسایۀ آن کشور بودند که هر روز پای قرارداد سودآور تازه ای را در آنجا و کشورهای عربی امضا کردند و در کشوری همچون سوریه که سالها چرخ اقتصادش با پول زائران ایرانی و نفت رایگان ایران چرخیده بود، این شهروندان ترکیه بودند که ابتدائا بدون روادید توانستند به سوریه بروند و بعد ایرانیان.

و این نشان داد ماجراجویی با اصولی بودن در سیاست خارجی متفاوت است؛ چرا که ماجراجویی، به سیاست خارجی و منافع ملی ضربه های جدی و جبران ناپذیری خواهد زد.

نامه نگاری های شعاری و بی نتیجه:
در ششمین ماه از ریاست جمهوری احمدی‌نژاد، اعلام شد که رییس جمهور ایران (احمدی‌نژاد) نامه‌ای برای سران کشورهای جهان می‌نویسد. این خبر ابتدا مورد توجه محافل خبری جهان قرار گرفت و وقتی روشن شد که مخاطب اولین نامه احمدی‌نژاد، جورج بوش رئیس جمهور آمریکا است، تحلیل و تفسیرها درباره متن آن شدت گرفت. وزارت خارجه آمریکا در اولین واکنش به نامه احمدی‌نژاد، آن را "تلاشی ضعیف" برای گفتگو با آمریکا خواند.اما نامه هجده صفحه‌ای با استقبال سرد مقامات آمریکایی همراه بود. بگفته مقامات کاخ سفید نامه وی حاوی پیامی نبود و در حقیقت هیچ پیشنهاد مشخص سیاسی در آن نبود.

ناگفته نماند احمد جنتی، دبیر شورای نگهبان در خطابه نماز جمعه خود، نامه محمود احمدی‌نژاد به رییس جمهوری آمریکا را "عملی فوق العاده" و از "الهامات خدا" خواند.

در همین حال کاخ سفید در موضعی رسمی اعلام کرد که به نامه احمدی‌نژاد جوابی داده نمی‌شود.

احمدی نژاد سپس به آنگلا مرکل، صدراعظم آلمان و پاپ بندیکت شانزدهم، رهبر کاتولیک‌های جهان نامه نوشت که در حقیقت تکرار مفاهیمی شعاری بود؛ و هر دو نامه بدون جواب ماند.

در تاریخ ۲۷ آبانماه ۱۳۸۶ نیز، سخنگوی کاخ الیزه اعلام کرد که نامه‌ای از محمود احمدی نژاد خطاب به سارکوزی رییس جمهور فرانسه ارسال شده‌است. وجود این نامه از سوی دفتر احمدی نژاد تایید شد و مفاد آن از سوی ایران برقراری روابط دوجانبه و موضوع هسته‌ای ایران اعلام گردید. سخنگوی کاخ الیزه متذکر شد که رئیس جمهور ایران، سارکوزی را جوان و بی تجربه نامیده‌است. در نهایت این نامه منجر به لغو سفر سارکوزی به ایران شد.

دروغ های خاص و منحصر به فرد:
احمدی نژاد پس از اولین دیدار از نیویورک و شرکت در اجلاس عمومی سازمان ملل و متعاقب آن سفر به قم، بر اساس فیلمها و اخبار پخش شده در حضور آیت‌الله جوادی آملی از "هاله نوری" ‌سخن گفت که در مدت سخنرانی دور وی را گرفته بود: "روز آخری که سخنرانی کردم، تقریبا همه سران بودند یکی از همان جمع به من گفت: «وقتی تو شروع کردی «بسم‌ا..» و «اللهم» را گفتی، من دیدم یک نوری آمد، تو را احاطه کرد و تو تا آخر در یک حصن و حصاری رفتی»؛ این را من خودم هم احساس کردم که فضا یک دفعه عوض شد و همه حدود بیست‌وهفت، هشت دقیقه تمام، این سران مژه نزدند. این‌که می‌گم مژه نزدند، غلو نمی‌کنم. اغراق نیست، چون نگاه می‌کردم، همه سران مبهوت مانده بودند. انگار یک دستی همه آنان را گرفته بود، آنجا نشانده بود..."
گفتنی است علی رغم اینکه از این جلسه فیلمبرداری شد و فیلم آن در دسترس عموم قرار گرفت، احمدی نژاد و دفترش آن را تکذیب کردند و غلامحسین الهام، سخنگوی دولت نهم، که خود نیز در جلسه حضور داشت، اعلام کرد که چنین چیزی نشنیده و هاله نور و مسائلی شبیه به این ساختگی و تروکاژ سینمایی است.

ناگفته نماند به دنبال انکار این موضوع توسط محمود احمدی‌نژاد در مناظره با مهدی کروبی در خرداد ۸۸، دفتر آیت‌الله جوادی آملی، سخنان کروبی در مناظره با احمدی نژاد در خصوص ادعای احمدی‌نژاد مبنی بر هالهٔ نور را تایید کرد.
و این درحالی بود که برخی دیگر از مدافعان رئیس دولت، مانند سایت رجانیوز، فیلم را ساختگی ندانسته و مدعی شدند که "چنین تجربیات معنوی و عرفانی در طول زندگی هرشخصی ممکن است روی دهد."

حاتم بخشی های بی نتیجه:
در عرصه سیاست خارجی، دولت احمدی نژاد در اقدامی دیگر سعی کرد با حاتم بخشی به کشورهای خاص و محرمانه نگاه داشتن وعده ها و رد و بدل ها (در جریان ملاقاتهای دولت ایران با سران آن کشورها)، آنها را با خود همراه کند، که عملا به سود آنها و نه ایران تمام می شد.
چندی پیش در خبری آمده بود که در جریان سفر ماههای اخیر معاون رئیس جمهور اکوادر به تهران، با توصیه و مساعدت اسفندیار رحیم مشائی، مبلغ یکصد میلیون دلار با بهره نیم درصد به آن کشور پرداخت شده است.

و بنا به گزارش رسانه های بین المللی، طی پنجسال اخیر کشورهایی همچون سریلانکا با وام بدون بهرۀ یک میلیاردی و ۹۵۰ میلیون دلاری؛ بولیوی با وام ۲۲۵ میلیون دلاری و دریافت سرمایه گذاری یک میلیارد دلاری؛ ونزوئلا با دریافت سرمایه گذاری تقریبا ۳ میلیارد دلاری؛ سنت وینست با کمک هفت میلیون دلاری؛ افغانستان کمک یکصد میلیون دلاری؛ اکوادر تامین مالی دو نیروگاه و وام چهل میلیون دلاری؛ کومور کمک ۲ میلیون دلاری و وعدۀ ۵۰۰ واحد مسکونی؛ کنیا کمک یک میلیون و ۵۰۰ هزار دلاری؛ زیمباوه کمک دومیلیون دلاری؛ نیکاراگوئه کمک ۳۵۰ میلیون دلاری؛ گامبیا کمک دو میلیون دلاری برای خرید کشتی؛ تانزانیا و کنگو هرکدام کمک یک میلیون و نیم دلاری و میانمار با کمک یک میلیون دلاری، منفعت زیادی از قِبَل دولت ایران دریافت کرده اند. مواردی که در صحنه بین المللی هیچکدام تامین کننده منافع ملی ایران نبوده و گروهی کشورهای طفیلی را دور ایران جمع نمود.

چند روز گذشته نیز، خبرنگاران سبز خاطرنشان کردند "سفیر زیمبابوه در تهران از کمک چهل میلیون یورویی دولت ایران به زیمبابوه خبر داده و از آغاز گفت‌وگوهای کشورش با ایران برای دریافت خطوط اعتباری بیشتر، به منظور احیای بخش‌های کشاورزی، بهداشت و فناوری زیمبابوه سخن گفته است."
این تارنما خاطرنشان کرده بود "سرمایه گذاری و پرداخت های سیاسی و ایدئولوژیک ایران در خارج از کشور تاکنون بدون کوچکترین بازگشت سرمایه‌ای به کشور صورت گرفته است و فقط جهت نفوذ سیاسی در کشورهای خارجی بوده است..."

سفرهای خارجی تحقیر آمیز:
سفرهای تحقیر آمیز احمدی نژاد نیز، بخشی دیگر از پازل سیاست خارجی شکست خوردۀ وی را تکمیل می کند.
 چرا که تعدادی از آنها باعث تحقیر و بی عزتی كشور بود. برخی از این سفرها بدون دعوت انجام شد، مثل سفرهای سر راه سریلانكا به هند و پاكستان/ یا به زور به میزبان تحمیل شد، مثل سفر اول و چهارم ( سفر زیارتی) به عربستان سعودی، یا سفر به قطر برای شركت تاسف بارش در اجلاس سران كشورهای خلیج فارس/ یا سفرهایی مكرر و بدون پاسخ كشور میزبان، مثل سفر برای افتتاح بازی های المپیك به قطر و چین یا سفر به تركیه .

بعنوان نمونه ای دیگر، اولین سفر اروپایی وی - در کسوت رئیس جمهور ایران- در ژوئن ۲۰۰۸ میلادی (خرداد ۱۳۸۷) که برای شرکت در کنفرانسی درباره بحران جهانی غذا  به ایتالیا رفته بود، تاثیری غیر قابل باور در خاطرها گذاشت.

احمدی نژاد در فرودگاه رم در یک مصاحبه اسرائیل را مورد حمله قرار داد و بدون ربطی به سفرش (در مورد مسائل غذایی جهان)، تاکید کرد روند نابودی اسرائیل آغاز شده و اسرائیل چه با دخالت ایران و چه بدون دخالت ایران، قطعاً از صفحه روزگار محو خواهد شد.

در بدو ورود محمود احمدی‌نژاد به ایتالیا، از وی به عنوان رئیس جمهور ایران، استقبال رسمی صورت نگرفت و وزیر خارجه آن کشور نیز حاضر نشد با وی دیدار داشته باشد و پاپ نیز، درخواست وی را بدون پاسخ گذاشت.
** نخست وزیر ایتالیا، از احمدی نژاد و رابرت موگابه (مستبد زیمباوه)، برای ضیافت شام جهانی دعوت بعمل نیاورد.

کنفرانس دوربان ۲ که کنفرانسی جهانی بر علیه نژادپرستی بود و از تاریخ ۲۰ تا ۲۴ آوریل ۲۰۰۹ در مرکز سازمان ملل در شهر ژنو سوئیس برگزار شد، پرده ای دیگر از نمایش های تحقیر آمیز دیپلماتیک بود.
احمدی نژاد که تنها رئیس کشور شرکت کننده در اجلاس بود، در روز نخست اجلاس به یک سخنرانی نیم ساعته پرداخت و به اسرائیل به شدت حمله کرد و خواهان تغییر فوری در ساختار شورای امنیت سازمان ملل متحد شد. 
** در بین سخنان وی، بیش از ۴۰ دیپلمات از کشورهای جهان، جلسه را به نشانه اعتراض به سخنان وی ترک گفتند.

سفرهای شش گانه محمود احمدی نژاد به نیویورک، همراه با اعتراضات گسترده و ترک کرسی های ملل هنگام سخنرانی وی نیز، بخشی دیگر از پازل تامل برانگیز سیاست خارجی بود؛ چرا که تا كنون هرگز سابقه نداشته كه فردی كه مهمان سازمان ملل است تا این حد مورد توهین و تحقیر رسانه ها و نهادهای رسمی آمریكایی قرارگیرد.

این بار نیز به نقل قولی از امین زاده می توان رجوع کرد که گفته بود "قبل از سفر احمدی نژاد به نیویورك اكثر مدیران وزارت خارجه معتقد بودند كه سفر او به نیویورك درست نیست و برخی به وی گفتند كه نرود و نپذیرفت. در نیویورك برخی از مدیران وزارت خارجه به او توصیه كردند كه به دانشگاه كلمبیا نرود، اما او گوش نكرد رفت و اتفاقاتی تحقیر كننده و بی عزتی ها و بی حرمتی ها اتفاق افتاد و وقتی هم كه از نیویورك برگشت، همه مدیرانی را كه به او توصیه كردند به دانشگاه كلمبیا نرود از كار بركنار كرد."

محمود احمدی نژاد شهریور ۸۹ برای هفتمین بار به نیویورک آمریکا خواهد رفت تا دوباره دیپلماسی عمومی خود را با عطش سیری ناپذیر سفر به آمریکا به نمایش بگذارد .

رئیس دولت دهم قرار است شهریورماه به منظور شرکت در اجلاس سالیانه مجمع عمومی سازمان ملل متحد، برای هفتمین بار ایران را به مقصد آمریکا ترک کند. وی در طول پنج سال ریاستش بر دولت‌های نهم و دهم، پنج بار برای شرکت در مجمع عمومی سازمان ملل به آمریکا رفته است، امسال قصد دارد برای ششمین بار در مجمع عمومی سازمان ملل شرکت کند. البته این سفر ششمین سفر احمدی نژاد به آمریکا نیست. او در اردیبهشت سال جاری نیز به عنوان تنها رئیس جمهور حاضر در اجلاس بازنگری معاهده ان پی تی به آمریکا سفر کرده بود که با این حساب سفر شهریور، هفتمین سفر احمدی نژاد به آمریکاست. سفرهایی که هر کدام حواشی خاص خود را به دنبال داشتند.

دور جدید بحران هسته ای و بکارگیری مجدد ادبیات خاص:
شعارهای تند و بی پایه محمود احمدی نژاد و سیاست خارجی ماجراجویانه وی، در کنار عدم شفافیت و دوگانگی مواضع، سیاستی بود كه در سطح جهان بی اعتمادی بوجود آورد و این امر باعث اتحاد و اجماع دیگر كشورها بر علیه ایران شد. و از همین رهگذر بود که قطعنامه‌های ۱۷۳۷، ۱۷۴۷، ۱۸۰۳ و ۱۸۳۵ توسط شورای امنیت سازمان ملل، در مورد برنامه های اتمی ایران صادر شد. (سه قطعنامه اول شامل تحریم ایران بودند.)

اما بعد از صدور قطعنامه ١۹٢۹ شورای امنیت سازمان ملل، که در نتیجۀ فرصت سوزی های دولت وی حادث شد و حاصل آمد، محمود احمدی نژاد ضمن "مضحک" خواندن قطعنامه اخیر شورای امنیت سازمان ملل علیه برنامه هسته ای جمهوری اسلامی و استقبال از آن، اظهار عقیده کرد "آنها با صدور قطعنامه حركت خود را انجام دادند و الان نوبت ما است که به گونه ای با آنها گفتگو کنیم که از عمل خود پشیمان شوند و از این غلط ها نکنند." وی گفت "قطعنامه‌ها پشیزی نمی‌ارزد ، به یکی از آنها پیغام دادم که این قطعنامه‌ها‌یی که شما صادر می‌کنید مثل دستمال مصرف شده‌ای است که باید در زباله‌دان انداخته شود...خاطرتان هست که قبلاً به آنها گفتم آنقدر قطعنامه دهید تا قطعنامه‌دان‌تان پاره شود، این بیچاره ها سه قطعنامه داده بودند مانده بودند، چه کنند؟ چطور از زیر بار این قطعنامه‌ها بیرون آیند؟ به فضل الهی شیطان آنها را به سمت قطعنامه چهارم برد..."

سیاست خارجی تهدید آمیز و ماجراجویانه محمود احمدی نژاد و همزمان به کار گیری ادبیاتی خاص در تایید مواضعش، در نهایت سبب بالا رفتن دیوار بی اعتمادی در سطح جهان و منطقه و صدور قطعنامه های سختگیرانه ای از سوی شورای امنیت سازمان ملل، مجلسین و دولت آمریکا، کانادا، استرالیا، ژاپن، اتحادیه اروپا و همراهی چین و روسیه با رای مثبت به تحریم ایران گردید.

ناگفته نماند برزیل و ترکیه نیز، که دولت ایران از همراهی آنان در گفتگوها مایه می گذاشت، همگامی خود را با تحریم های جهانی علیه ایران اعلام کرده اند.

ادعای مدیریت جهان:
چند روز پیش و در جریان همایشی تحت عنوان "ایرانیان مقیم خارج از کشور"، که در جهت کسب مشروعیت و با صرف هزینه های گزاف و بنا به اعتراف رئیس دفترش (رحیم مشایی) با پرداخت پول به مدعوین برگزار شد، احمدی نژاد دعوای دولت‌های غربی با جمهوری اسلامی را بر سر نحوه مدیریت جهان عنوان کرد و طی سخنانی قابل تامل گفت "به فرض محال گیرم که ایران یک بمب اتم بسازد شما چند بمب اتم دارید؟ یک دانه، ده هزار تا، صد هزارتا؟ دولت آمریکا که اخیراً اعلام کرده بود که پنج هزار بمب اتم دارد..."

التماس برای مذاکره:
در یک دوگانگی دیگر، محمود احمدی نژاد از سویی بیشترین حملات لفظی را به سمت آمریکا متوجه می سازد، اما خود وی و حلقه نزدیکانش، بیشترین تلاش و لابی و زد و بند را برای ایجاد ارتباط با آن کشور به کار می گیرند.
تلاش ها و رفت و آمدهای متکی، رحیم مشایی، مولانا، و همچنین لابی های دلال رابطه با آمریکا، همزمان با هتاکی و فحش های محمود احمدی نژاد به آن کشور، از مصداق های این مفهوم است.

البته اظهارات رئیس دولت در جریان مصاحبه با لری کینگ (سی ان ان)، که در یك مصاحبۀ یک ساعته، پنج بار، گفتگو با آمریكائیان را تمنا و درخواست نمود و اخیرا نیز خواهان مذاکره با اوباما - نه بر سر مسائل مورد اختلاف، بلکه بر سر نحوه مدیریت جهان- نمونه هایی  است که احمدی نژاد به خاطر ترمیم سیاست خارجی خسارت بارش، مانند زمان بوش به آنها متوسل شده و اغلب شکست در بر داشته است.

و امروز سیاست های ماجراجویانۀ دولت و فقدان یک رویكرد علمی واقع گرایانۀ مبتنی بر گفتمانهای تجربه شده در روابط بین الملل، هرگونه ارتباط با کادر فعلی جمهوری اسلامی را، "خارج از قواعد بین الملل" جلوه می دهد.

قابل ذکر است پس از صدور قطعنامه ١۹٢۹ شورای امنیت سازمان ملل، مجلسین و دولت آمریکا، استرالیا، کانادا و اتحادیه اروپا علیه ایران و "بلا اثر" و "جنگ روانی" خواندن آن از سوی دولتمردان جمهوری اسلامی از سویی و موضع گیری های متفاوت رئیس دولت و نماینده ایران در آژانس پیرامون مذاکره با جامعه جهانی از سویی دیگر، سنگینی وزنۀ اظهار نظرها را به سمت مقامات نظامی سوق داده است.

این روزها و همزمان با نواخته شدن کوس بدشگون جنگ، که هشدارها و علایم آن از گوشه و کنار بوضوح شنیده می شود، و افشای اسنادی به ظاهر محرمانه از جنگ افغانستان و تاکید برنقش جمهوری اسلامی در ناامنی آن کشور و همچنین تنگ شدن حلقه تحریم ها در حوزه های حساس انرژی و سوخت و کشتیرانی و افزایش کشورهای عضو باشگاه تحریم ایران، می توان نمره ای قابل تامل به سیاست خارجی دولت نهم و دهم داد.
امروز بواسطه عملکرد سالهای اخیر و عملکرد تنش زای سیاست خارجی احمدی نژاد، اعتبار گذرنامه ایرانی در بین ١۹۴کشور جهان به رتبه ١۹٣ رسیده و فقط یک کشور وضع بدتری نسبت به ما دارد
(صندوق بین المللی پول –به نقل از روزنامه سرمایه):
کالاهای وارداتی کشور، ۴٢هزار میلیارد تومان گران خریداری می شود؛ تحریمهای بین المللی امکان تکمیل طرح های نفت و گاز و پتروشیمی و سایر صنایع را غیر ممکن می سازد ؛ باجهای فراوانی در نفت و گاز و انرژی اتمی و حتی در زمینه حقوق ایران در دریای خزر به روسیه داده شده است؛ امکان انتخاب ایران برای عقد قرارداد با شرکت های معتبر و مهم نفت و گاز دنیا از دست رفته است و بجای آن شرکت های دست چندم چینی و روسی و حتی ویتنامی و اندونزیایی با تکنولوژی عقب افتاده جایگزین آنها شده اند.

نگاهی به همسایگان:
شکست سیاست خارجی دولت، در حوزه کشورهای اطراف و هسایه ایران نیز قابل رویت بود. کناره گیری پاکستان از قراردادی موسوم به «خط لوله صلح»، که بعنوان آخرین کشور طرف قرارداد ایران، قرار بود ایران امتیازات ویژه ای برای آن کشور قائل شود، اما بلافصله بعد از قطعنامه سازمان ملل و کشور آمریکا، از حضور در این پروژه انصراف داد و علت این امر را "پیروی پاکستان از تحریم های جهانی علیه تهران" ذکر کرد.

با موج تحریم ها، بانک مرکزی امارات متحده عربی نیز طی بخشنامه‌ای به همه بانک‌ها، صرافی‌ها و شرکت‌های سرمایه‌گذاری امارات، از آن‌ها خواست که مبادلات مالی خود را با ۴۱ شخص حقیقی و حقوقی ایران متوقف کنند. این افراد و شرکت‌ها، بر اساس قطعنامه شماره ۱۹۲۹ شورای امنیت سازمان ملل متحد، مشمول تحریم بین‌المللی شده بودند.

کمتر از سه روز از صدور حکم انسداد حساب بانکی ۴۱ ایرانی در امارات متحده عربی، نماینده آن کشور در آژانس بین‌المللی انرژی اتمی، از اقدامات قریب الوقوع آن کشور برای "حفظ امنیت اتمی خود" خبر داد.

همزمان رییس جمهوری آمریکا و پادشاه عربستان، طی پیامی مشترک، از تلاش های جهانی برای توقف برنامه اتمی جمهوری اسلامی، حمایت کردند و دولت ترکیه نیز از "همگامی خود با جامعه بین المللی در مورد ایران" خبر داد.

ناگفته نماند حمایت های ویژۀ رهبر جمهوری اسلامی و نهادهای فراقانونی نظام و همچنین مقامات ارشد نظامی، از عملکرد رئیس دولت، سهم و جایگاه ویژه ای در شکست سیاست خارجی کشور داشته است.

تجربه نشان داده است که شکست دیپلماسی در عرصه بین الملل، فضا را برای نظامیان و میلیتاریست ها باز و مساعد خواهد کرد و در صورت بروز هرگونه رخدادی، مسببان این گذار به سمت خشونت و لزوما حامیان آنها، باید در مقام پاسخگویی برآیند.

  بدون شک اظهارات روز یکشنبه هفته اخیر رئیس ستاد مشترک ارتش آمریکا که در مصاحبه با شبکۀ تلویزیون آمریکایی ان بی سی اطمینان خاطر داد "نقشۀ حملۀ آمریکا به ایران آماده است و در صورتی که جمهوری اسلامی خود را به سلاح اتمی تجهیز کند، قابل اجرا نیز می باشد"، قابل تامل می باشد؛ چرا که عملکرد و مواضع دولت ایران، به خوبی بهانه برای هر بحرانی ایجاد خواهد کرد... و از نکات قابل تامل دیگر، آرایش های نظامی در منطقه... تحرکات کشورهای همسایه... بازی روسها و... نمره ای دیگر برای دیپلماسی عمومی!


این پیام به تاریخ پنج شنبه اورمزد شید 14 امرداد ماه 2569 شاهنشاهی برابر با
14 امرداد ماه 1389شمسی تحمیلی تازی و تازی پرستان نوشته شد.